Song: Broken_Isak danielson
*هرکدوم از آهنگها رو پیدا نکردید، میتونید به آیدی تلگرامم پیام بدید براتون بفرستم~♡
_______________________از راهروی کوتاه رد شد و انتهای راهرو رو دید که میز بزرگ با افراد دورش کاملا نمایان بود...
اون سالن هم از قسمتهای تجملاتی این عمارت بود، لوستر بزرگ آویزون از سقف به تنهایی کل اونجا رو روشن کرده بود و موسیقی ملایمی هم از گرامافون گوشهی دیوار پخش میشد.
با قدمهای بلندش وارد اونجا شد؛ به سمت میز رفت و نگاه افراد حاضر در اونجا رو به طرف خودش کشید. با لبخندی که روی صورتش تنظیم کرده بود، یکی از صندلیها رو عقب کشید و روش نشست و دوباره به جلو کشید.
نگاهش به مایکل که روبروش نشسته بود افتاد اما نامحسوس چشم گردوند تا تانگسان رو پیدا کنه...
زمان زیادی نگذشته بود که چشمش به اون مرد افتاد! دقیقا دو نفر بعد از مایکل، تانگسان نشسته بود و چشمهاش رو به وضوح روی ژان دوخته بود...!
سریع نگاهش رو ازش دزدید و سعی کرد تا جای ممکن نگاهش نکنه، ظاهرا ییبو هم توی ردیفی که ژان نشسته بود قرار داشت و بینشون دوتا صندلی فاصله بود...
جیسون که نگاه بقیه رو دید، با خنده و هیجانِ ظاهری شروع به حرف زدن کرد
×آقایون..شیائوژان مسئول سیستمهامون هست، کارش خیلی درسته و خودش هم پسر با شخصیتیه.
افراد حاضر در اونجا براش سری تکون دادن و ژان هم متقابلا سرش رو براشون تکون داد و لبخند کوچیکی برای حفظ ظاهر زد.
هنوز هم توی شوک حرفهای جیسون بود...وقتهایی که کسی کنارشون نبود، جیسون حتی بهش نگاه هم نمینداخت و همیشه انگار که ارث باباش رو از ژان طلبکاره خیلی خشک بهش امر و نهی میکرد که کارهاش رو زودتر بکنه!!
اونوقت الان داشت ازش تعریف میکرد و زیر خنده میزد! چشمغرهی نامحسوسی بهش رفت و با حرص توی دلش بهش فحش داد
"پیرمرد دورو"
نیم ساعت دیگه رو هم با گوش دادن به حرفهای خستهکنندهی افراد دور میز گذروند...موقعیت مناسبی رو برای بیرون زدن از اونجا پیدا نمیکرد.
واقعا حوصلهاش سررفته بود و همینطور نگاههای آزاردهندهی تانگ سان، تحملِ این وضعیت رو براش سختتر میکرد.
در تلاش بود که نگاهها و لبخند های معناداری که اون مرد تحویلش میداد رو نادیده بگیره و فقط چند ساعت دیگه هم تحمل کنه تا این مهمونی کوفتی تموم شه.
با حرف یکی از مردها خطاب به ییبو، حواسش رو به اونطرف جمع کرد
×از جناب شائوهان شنیدم بازیت توی شطرنج خوبه! سر فرصت یه دست باهم میزنیم.
CZYTASZ
Wonderwall
Fanfiction𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: 𝐘𝐢𝐳𝐡𝐚𝐧 (𝐲𝐢𝐛𝐨 𝐭𝐨𝐩) 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐬𝐥𝐢𝐜𝐞 𝐨𝐟 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐜𝐫𝐢𝐦𝐞 𝗪𝗿: 𝐚𝐫𝐢𝐞𝐬 اطلاعاتِ داستان👇 - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -خلاصه: ژان بعد از یک سال کار کردن، تونسته اعتماد رئیس سختگ...