سوزن در قصر..

22 12 14
                                    

کیونگسو زیر لب برای خودش آواز میخوند در حالی که با سبدی پر از گل های رنگارنگ از بین راهروها عبور میکرد.

نگاهی به اون گل های زیبا انداخت و لبخند زد.

وظیفش این بود که گل های قدیمی قصر رو با گل های جدیدتر،عوض کنه کاری که یکم پیش سوهیون مشغول انجام دادنش بود ولی چون خسته شده بود و هوا داشت تاریک‌تر میشد خودش بجای اون مسئولیت اینکار به عهده گرفت.

"نه..نه..!من لیاقتش داشتم..! تقصیر خودم بود..! ولی میدونی..هر وقت که راجبش حرف میزنیم اون جوش میاره..من نمیدونم اون چشه..؟

وقتی که داشت میچرخید صدای جونگین شنید و با جواب جونگده اخم کرد.

"جونگده:فکر نمیکنی بخاطر کیونگسوعه..؟

بیشتر از این صبر نکرد و با اخم جلوشون ظاهر شد و اونا رو متعجب کرد.

"کیونگسو:چی بخاطر منه..؟(به خدمتکار نگاه کرد.)

جونگده نگاهش ازش گرفت از روزی که اون اتفاق افتاده بود اصلا با کیونگسو رو در رو نشده بود اون هنوز احساس گناه میکرد چون اون روز تو ساحل نزدیک بود کیونگسو رو بکشه و باعث شد اون کلی درد بکشه اون مقصر همه ی این چیزا بود ولی به این معنی نبود که ازش معذرت خواهی کنه اون نبخشتش.

"جونگین:خبب..(دستش پشت گردنش کشید و کیونگسو تازه متوجه گونه ی قرمزش شد.)

"کیونگسو:چیشده..؟!(سبد گل رو زمین گذاشت و به شاهزاده نزدیکتر شد تا صورتش چک کنه.)

"جونگین:عاح..عموم...چیز خاصی نیست من زیاده روی کردم..من لایق این سیلی بودم.(دست کیونگسو رو از روی صورتش برداشت و گفت.)

"کیونگسو:تو بهش چی گفتی؟

"جونگین:راجب سولین بهش گفتم..ملکه سونگری از شنیدن خبر اصلا خوشحال نشد و عمومُ مقصر این اتفاق دونست من باید می فهمیدم که سولین در چه حاله من واقعا رفتار منصفانه ای باهاش نداشتم.

پری عاحی کشید و سبد رو بلند کرد.

"کیونگسو:خیلی خب..فقط یادت باشه که اون کسی بود  که برای رسیدن به تو از گذشته اش سوءاستفاده کرد حواست باشه که حماقت به خرج ندی!(یک شاخه گل برداشت به جونگین داد.)بیا اینم برای اینکه دست خالی نری اونجا و به اون خدمتکارت بی جربزه ات بگو بجای ترسیدن و قایم شدن از من،بیاد و رو در رو معذرت خواهی کنه!

جونگین به طرفش رفت و با گرفتن دستش متوقفش کرد.کیونگسو به سمتش چرخید و با دیدن اون لبخند دوست‌داشتنی،لپاش گل انداخت. پسر بلندتر به آرومی انگشتاش نوازش کرد و کیونگسو دستش،از تو دست جونگین در آورد و به راهش ادامه داد.

جونگده با ابروهای بالا رفته به اون دو تا نگاه کرد که جونگین زد پس کله اش.

"جونگین:خودت شنیدی چی گفت..ترسو

The Enemie 's blood (kaisoo_translation) Where stories live. Discover now