•_ندای فریبنده..

30 11 36
                                    

جونگین،نفسش بیرون داد و از در،وارد اتاق تاریک شد.

صدای چکیدن چیزی اونجا شنیده میشد که با ضربان سریع قلبش هماهنگ شده بود.

میخواست بپرسه که چه اتفاقی داره میوفته اما وقتی که چند قدم نزدیکتر رفت سایه ای تشخیص داد یکنفر روی صندلی نشسته بود.

توی دستای سفید و رنگ پریده اش،دسته خنجرُ نگهداشته بود و اون توی شکمش فرو کرده بود.

جونگین اون لباس رو می‌شناخت نگاهش بالا آورد و با توقف روی صورتش خشکش زد.

"جونگین:سولیننن..!

نفس زنان رو تخت نشست تمام بدنش عرق کرده بود به کیونگسو که کنارش روی صندلی نشسته بود و دستش گرفته بود نگاه کرد.

کیونگسو با گیجی چشماش باز کرد وقتی که بلند شد دست جونگین ول کرد و به یک طرف دیگه نگاه کرد.

"جونگین:چ..چی شدد..؟ چه اتفاقی افتاد..؟سولین کجاست؟

کیونگسو اخم عمیقی کرد و از تخت فاصله گرفت.

"کیونگسو:میخوای بهش بگم به جای من بیاد پیشت..؟!

شاهزاده متوجه نگاهش از دور شد.

"جونگین:نه..نه..منظورم این نیست..من فقط..میخواستم بدونم که اون حالش خوبه..؟
فقط میخواستم بدونم.

پری به طرز آشکاری فکش منقبض شد و با حرص گفت:
"آره..اون حالش خوبهه!(مکثی کرد و جمله بعدی رو با خودش گفت.)حتی یک خراش هم برنداشته..!

جونگین نفسش بیرون داد و پتو رو از روی پاهاش کنار زد اون یادش اومد که بریدگی خیلی بزرگی قبلا اونجا بود ولی حالا خوب شده بود و فقط یک زخم صورتی به چشم دیده میشد.

"کیونگسو؛کا..کار ماه بود..من ازش کمک خواستم.

جونگین با گیجی بهش نگاه کرد و کیونگسو حین راه رفتن براش توضیح داد.

"کیونگسو:من زبونشُ بلدم...این..این یک مهارته که فقط خاندان سلطنتی زیر آب میتونند یادش بگیرن..من مطمئن نبودم که کار میکنه یا نه..بعد از اینکه تبعید شدم..هرجایی که از صدام استفاده می‌کردم فقط نابودی رو به وجود می آورد.

"جونگین:تو نجاتم دادی

جونگین تا دید اون سعی داره خودش سرزنش کنه حرفش قطع کرد.خواست دستش بگیره ولی کیونگسو بدون نگاه کردن به چشماش ازش فاصله گرفت.

"کیونگسو:من...باید برم جونگده گفته که نباید زیاد اینجا وایستم و بزارم تو استراحت کنی من بهش میگم به سولین بگه بیاد پیشت.

جونگین دهنش باز و بسته کرد تا حرفی بزنه اون نمیخواست کیونگسو با این فکر اتاق ترک کنه.

"جونگین:من منظوری ندا..

"کیونگسو:جونگینن..عیبی نداره..من نگران تو بودم..پس زودتر خوب شو تا بدون عذاب وجدان بتونم بهت فحش  بدم.

The Enemie 's blood (kaisoo_translation) Where stories live. Discover now