•_این نوع از عشق...

53 19 8
                                    

با گیجی به آدمای دور و برش و حرکات جونگین،نگاه میکرد.

"جونگین:به این میگن رقص...!
سفره ماهی...
بیا امتحانش کنیم..

ولی اون هنوز با چشمای گرد و متعجبش به جونگین و آدما نگاه میکرد.

" م..من..نم..نمیدونم چجوری با..باید انجامش ب..بدم...

"جونگین:کاری نداره که..فقط خودتُ با موسیقی حرکت بده...لازم نیست استرس داشته باشی..!
(با لبخند به شونه اش زد.)

کیونگسو فقط دستشُ جلو برد و دست جونگین رو گرفت. ولی حتی یک اینچ هم تکون نخورد و آدما کم کم شروع کردن به حرف زدن پشت سرش و بهش خندیدن...

"جونگین:بیااا...بجنب..

جونگین کیونگسو رو به خودش نزدیکتر کرد و سعی کرد حرکاتشونُ با آهنگ هماهنگ کنه..کمی بعد ی دختر کوچیک بهشون ملحق شد و دستش گرفت بعد از اونم ی زن به جمعشون اضافه شد.اونا دیوانه وار میرقصیدن و کیونگسو با خوشحالی لبخند زده بود و به همراه اونا میرقصید.اونا بدون اینکه اهمیت بدن اون از کجا اومده یا اینکه کیه...باهاش خوب بودن..

صدای آهنگ رفته رفته..،بلند و بلندتر میشد و کیونگسو دلش میخواست که امشب هر چیزی ‌که توی ذهنش بود رو به فراموشی بسپره..

جونگین دستشُ گرفت و از حلقه ی آدما خارج شدن و یک گوشه رفتن..

تمام مدتی که مشغول رقصیدن بودن اون نمیتونست از جونگین چشم برداره هر چقدر بیشتر رقصیدن و تاب خوردنشُ میدید،قلبش به حدی شعله ور میشد که تا حالا نشده بود..

روی پاهاش تلو تلو میخورد بنابراین جونگین نگهش داشت تا نیوفته که شروع کرد به خندیدن..

"جونگین:هیی..حالت خوبه..؟!

کیونگسو در حالی که هنوز گیج میزد از بین بازوهاش بیرون اومد و خندید و دوباره مشغول رقصیدن شد.

" هییی..حالتتتت خوبهههه...(اداشُ در آورد و خندید.)دور خودش چرخید و گفت؛مننن...حر..حرکاتتُ...سرجاش وایستاد و به ی جای نامعلوم خیره شد.." دوست دارممم...

"جونگین:ممنون...منظورم اینه که..منم همینطور..!
(جونگین گفت و دوباره نگهش داشت و اجازه نداد تا به بقیه بپیونده.)

پری توی بغلش چرخید و با کنجکاوی تو چشماش نگاه کرد و جونگین با گیجی لبخندی بهش زد. ولی وقتی که کیونگسو اون سوال رو پرسید.لبخندش از روی صورتش محو شد و هنگ کرد.

" تو..میخوای که منن..دوست پسرت بشممم...؟

"جونگین: چ..چیی..؟!
(حس کرد تمام خونِش،منجمد شد.)

" من خیلی سرم گیج میرهه...

کیونگسو با اخم سرش تو دستاش گرفت و نزدیک بود تعادلش از دست بده که جونگین دوباره نگهش داشت.

The Enemie 's blood (kaisoo_translation) Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang