میخواستم بگم...هیچ وقت حس نکردم تحت حمایت پدر مادرمم یا اونا منو به عنوان فرزندشون گردن میگیرن.
من هیچوقت حس تعلق نداشتم....ولی وقتی فیک مینویسم اعصابم اروم میشه.وقتی کامنتاتونو میبینم...وقتی فیکمو میخونید حس ارزشمند بودن بهم دست میده.
فیک مینویسم چون حس تنهایی دارم...یه حسایی که قابل توضیح نیستنو تو قالب فیک نوشتن بیان میکنم.
ممنونم که هستین.دوستون دارم...ممنون که بهم حس تعلق میدین...ممنونم که بهم حس ارزشمند بودن میدین 🫂
![](https://img.wattpad.com/cover/320301427-288-k474075.jpg)
ESTÁS LEYENDO
lotus
Hombres Loboفصل اول کامل شده نام داستان: نیلوفر آبی کاپل:کوکمین ژانر:رومنس،انگست،اسمات،مافیا،امگاورس روزی فرا خواهد رسید تکه های شیشه ای شکسته شده قلبت را زیر نور ماه با چشم هایی لبریز از مروارید و دستانی به سردی رایحه کاج و پاهایی به بی رمقی بید مجنون،هنگام رس...