با قدم هایی اهسته وارد اتاق شد
سیگاری اتش زد و فندک رو به همراه کتش روی مبل پرت کرد
شروع به قدم زدن کرد، ذهنش درگیر حرف های جیهوپ بود
یعنی انقدر به جیمین اهمیت میداد که همه اونو معشوقش میدیدند؟
با کلافگی دستی توی موهاش برد و پکی به سیگارش زد
گره کراوات رو شل کرد و با قدم هایی اهسته تر از قبل مقابل پنجره ایستاد
دستشو ستون بدنش کرد و به ماه زل زد
تصویرش جلوی چشماش بود، زیبایی تتوش که توی اون لباس خودنمایی میکرد ، انگار که ماه نماد جیمینِ
حقا که اونجا میدرخشید.
عاشق شده بود؟
حتی فکر اینکه عاشق شده باشه پوزخندی روی لبش می اورد
پک دیگه ای زد و سیگار نیمه سوختش رو زیر پا خاموش کرد.
شماره جیمین رو گرفت تا در مورد این مسئله باهاش صحبت کنه
باید اون رو هم از وجود این شایعات مطلع میکرد و باهم به نتیجه ای میرسیدند البته که شک داشت تا الان چیزی به گوشش نرسیده باشه
تمام تماس ها بی جواب ماند، سه تماس بی پاسخ....
نخ دیگه ای از پاکت بیرون کشید و بین لب هاش گذاشت
با شنیدن صدای پایی اسلحه اش رو از پشت کمرش بیرون اورد و به سمت صدا چرخید
با دیدن چهره خونسرد و بی تفاوتش نفس عمیقی کشید و اسلحه رو سرجاش گذاشت
مرد با قدم هایی اروم سمتش گام برمیداشت
دستش رو جلو برد و سیگار رو از بین لب هاش بیرون کشید و خیره بهش لب زد
+ امروز زیادی کشیدی، برای ادامه کارهام به زنده بودنت نیاز دارم
سرش رو بالا اورد و قدمی بهش نزدیک تر شد
+ جین؟ بهم بگو کجا بودی
بدون اینکه جواب بده یا حرکتی بکنه سر جاش ایستاده بود
گره کراوات شل شدش رو به دست گرفت و بعد از باز کردنش روی کتش پرت کرد.
+گفتم اعتمادشو جلب کن، نگفتم عاشقش شو، نگفتم عاشقش کن،
اوازه معشوقهِ پارک جیمین بودنت فقط به گوش من نرسیده بود.
با چشم هایی خونسرد دستش رو روی دکمه های پیراهنش سُر داد و یکی پس از دیگری باز کرد
_ من فقط چیزی که ازم خواسته بودید رو انجام دادم
با لحن محکمی جواب داد
+ گفتم عاشق شو کیم؟
با درموندگی لب زد
_ من عاشق نشدم
+ عاشق کردی؟
نا مطمعن لب زد
_ نه.... یعنی امیدوارم که نهمعشوقه پارک جیمین؟
یعنی انقدر عاشقانه رفتار کرده بود که به گوش اون هم رسیده بود؟
پیراهنش رو روی مبل انداخت و دستی توی موهای کوک کشید
+ چه حسی داره؟
با صدای بم تر از همیشه حرفاش رو تکرار میکرد
حس؟ به چی؟ چشم هاشو روی هم فشار داد و بعد از باز کردنش مردمک های لرزونِ چشم هاشو به جایی درست پشت سر مرد دوخت
_ چی؟
+معشوقه بودن
نگاهش رو قفل نگاه مرد کرد و لبش رو به دندون گرفت
مرد دستش رو توی موهاش قفل کرد و با شدت به عقب کشید
+ تا کجا قرار بود پیش بری؟
کنار گوشش با صدای ترسناکی تکرار کرد
لبش رو به خاطر کشیدن موهاش به دندون گرفت تا مبادا صدای نالش به گوش مرد برسه
+ پایین منتظرتم جین
کنار گوشش تکرار کرد و با قدم هایی اهسته از کنارش رد شد
میدونست چی در انتظارشه پس بدون حرف سمت پایین حرکت کرد
.
.
.
.
YOU ARE READING
RAvEN🩸| KOoKMIN
Fanfiction••|برشی از داستان... . + تمومش کن جونگکوک تمومش کن درد دادن به بقیه رو وگرنه با رفتنم جوری بهت درد میدم که نتونی قد راست کنی صدای سرد و جدی جیمین با هشدار به جونگکوک یاداور کرد که نمیتونه هرکاری دلش میخواد انجام بده و بهتره حواسش به اطرافش باشه سیگ...