قبل از شروع پارت بگم چون فیک به دوتا ورژن نوشته میشه امکان خطا توی اسامی یا غلط املایی وجود داره پیشاپیش اگه به چشمتون خورد بابتش متاسفم❤️
ازش لذت ببرید🤍🌙
________________________________________________________
فلش بک ۵ سال پیش
امروز خیلی بی حوصله تر از چیزی بود که فکرش رو میکرد
ساعت ۹ از خواب بیدار شده بود و برای سرحال تر شدنش و جلوگیری از غر زدن های جین دوش کوتاهی گرفته بود
صبح خیلی زودتر جین برای سر زدن به محموله ها رفته بود و طبق معمول این چند وقت قرار بود بیاد دنبالش تا باهم به باشگاه تیر اندازی برن
زیادی خسته کننده بود اون علایقش موسیقی بود نه کار با اسلحه و تحهیزات مرگ و شکنجه
هیچ چیزی توی دنیا براش عذاب اور تر و مسخره تر از این کار وجود نداشت چون به هیچ وجه قرار نبود ازش استفاده کنه
با صدای بوق ممتد چشمی توی حدقه چرخوند و با اماده شدنش به سمت پایین رفت
توی مسیر به تمام تذکرهای جین گوش میداد و رو راست به هیچ کدوم توجهی نداشت چون تمام تمرکزش روی بازی مورد علاقش بود و علنا فقط با سر تایید میکرد
با کشیده شدن گوشی از دستش نگاه عصبیش رو بهش دوخت
+ هیونگ گوشت رو بده به من باشه؟
_ جین گوشیمو بهم پس بده
+ اول بهم گوش بده تا بدم
عصبی منتظر دلیل قانع کننده بود
_ اونجا دعوا راه ننداز، اسلحه ها رو یواشکی خالی نکن حواس بقیه رو پرت نکن و حواست به من باشه نه شیطنتت
+ جین تو دو سال از من کوچیک تری اما داری مثل پدر بزرگا نصیحتم میکنی که مثل بچه های خوب دست باباشونو ول نکنم
_ دقیقاااا و لطفا این سری رو گوش بده خب؟اون سالن به حد کافی شلوغ بود و جین تاکید میکرد کنارش وایسه اما تهیونگ میتونست اطاعت کنه؟
بیخیال بین آدم ها میچرخید و توجهی به حرف های جین نداشت اون مکان زیادی براش حوصله سر بر بود، اذیت کردن ادمها براش لذت بخش تر بود
اون ادم اسلحه دست گرفتن و ادم کشتن نبود
به دیوار کنار دستشویی تکیه داد و سیگاری از جیبش بیرون اورد
نخی بین لب هاش گذاشت و با روشن کردن فندک کام عمیقی گرفت و با بالا گرفتن سرش دودش رو به بیرون داد
به نظر زل زدن به فیلتر روشن سیگار براش ارامش بخش بود و ترجیح میداد به فیلتری که خاکستر میشه نگاه کنه
جین با شلیک اخرین گلوله هدفونش رو از گوشش برداشت و به سیبلی که جلو میومد نگاه کرد، درست وسط هدف. قلبش
با پوزخندی چرخید تا حین پر کردن دوباره اسلحه به تهیونگ گوشزد کنه که با دیدنش گوشه دیوار عصبی اسلحش رو روی میز ول کرد و با قدم های محکم بهش نزدیک شد
+قرار نبود کنار من وایسی؟
_من زیر دست تو نیستم
نزدیک تر شد و دست راستش رو کنار سرش روی دیوار گذاشت
+گوش بده به من تهیونگ، اینجا برادرت نیست که خودتو براش لوس کنی، من دوست پسرتم و الان اینجا حکم رئیست رو دارم پس حواست رو روی من جمع کن
_ مگه فرقی ام داره عنوانت چی باشه وقتی من در هر صورت نقطه ضعفت حساب میشم، تو نمیتونی منو تحت سلطه خودت داشته باشی جین
+ لاس زدن با من رو بزار توی تخت و خلوت خودمون نه زمانی که اسلحه دستمه و حکم رئیست رو دارم
کام دیگه ای از سیگارش گرفت و سرش رو کنار گوشش برد و دودش رو آروم روی لاله گوشش خالی کرد
_تا دو دیقه پیش که هیونگت بودم هوم؟
جین نگاه عصبیش رو به اطراف چرخوند و وقتی نگاه خیره ای روی خودشون حس نکرد دستش رو به یقه لباسش رسوند و داخل دستشویی کشید
تهیونگ خنده ای کرد و سیگار نیمه سوختش رو روی زمین انداخت و به دنبالش داخل دستشویی کشیده شد
با کوبیده شدنش به دیوار دستشویی و صدای قفل در چشم هاش رو توی حدقه چرخوند و با پوزخند به وضعیتش نگاهی انداخت
+اینجا؟ انقدر عجله داری که کام بشی؟
_تهیونگ
جین هشدار داد و با قفل کردن دست های پسر بالای سرش لب هاش رو روی لب هاش گذاشت
لذت؟ تنها چیزی که توی تک تک سلول های تهیونگ در جریان بود بیخیالی مطلق بود
نیکوتین انقدر نمیتونست ادم رو بیخیال بکنه اما دوست نداشتن چرا
تقلا کرد تا از زیر دست هاش فرار کنه اما جین گره دست هاش رو محکم تر کرد و دست راستش رو به پهلوش رسوند و با فشار دادنش به دیوار پینش کرد
انزجار؟ اوه نه اون قبلا هم با جین امتحانش کرده بود حداقل به مدت ۱ سال اما الان همه چیز فرق داشت
چرا دیگه بوسه هاش باعث نمیشد قلبش تند بزنه یا از شدت هیجان نفس کم بیاره؟ هنوزم همون جین بود با همون مدل بوسیدن با همون مدل سلطه گری با همون طرز محبت کردن پس چی این وسط اشتباه بود؟ احساسات خودش؟
اصلا تا حالا عاشقش شده بود یا صرفا برای رفع نیاز باهاش میخوابید؟
تا حالا به عمق این رابطه فکر کرده بود؟
دست جین جای جای بدنش رو لمس میکرد و سعی در تحریک کردنش داشت
جین با حس عضو نیمه تحریک شدش دستش رو سمت کمربندش رسوند و با باز کردنش دستش رو داخل باکسرش برد و عضوش رو به دست گرفت
تهیونگ نفس های تندش رو روی گردنش آزاد میکرد و برای جلوگیری از صدای ناله هاش لب هاش رو روی هم فشار میداد
جین با دیدن وضعیتش دستش رو بیرون اورد و شلوار و باکسرش رو همزمان پایین کشید و جلوی پاش زانو زد
تهیونگ با حس زانو زدنش چشم هاش رو باز کرد و به چشم های گرد خمارش که از پایین بهش نگاه میکرد زل زد
+ اوه
این حرکت بدجوری میتونست هورنیش بکنه مخصوصا اینکه دستش روی عضوش به شدت حرکت میکرد و با چشم های خمار بهش نگاه میکرد تا بالاخره بتونه اولین ناله رو از دهنش بیرون بکشه
جین نزدیک تر شد و بازدمش رو روی عضوش خالی کرد و این باعث کلافه تر شدنش میشد
وسوسه اینکه موهاش رو چنگ بزنه و خودش رو توی دهنش بکوبه بدجوری داشت کلافش میکرد
_ میدونی که اصلا دوست ندارم جلوی خودتو بگیری هیونگ و میدونم چی تو ذهنت میگذره پس انجامش بده
با شنیدن اجازه ای که صادر شد دستش رو توی موهاش قفل کرد و نزدیک عضوش برد
+ دوست دارم وقتی داری توی دهنم کام میشی نگاهت روی من باشه اوکی؟
اجازه نداد تهیونگ تایید یا رد بکنه و بلافاصله تمام عضوش رو توی دهنش برد و با کیپ کردن لبش، منتظر چشم به حرکت کردن تهیونگ دوخت
تهیونگ ناله ای از اون حفره داغ کرد و با مکث دست دیگش رو به گونش کشید و با سر انگشت هاش نوازش سطحی کرد
با حرکت دادن اروم کمرش، جین زبونش رو زیر عضوش به حرکت در اورد تا بتونه لذت بیشتری بهش بده
تهیونگ سرش رو به دیوار تکیه داد و سر جین رو جلوتر کشید و سرعت ضربه هاش رو ناخود اگاه بیشتر کرد
_ فااااک جین، ازت متنفرم
عصبی غرید و سرعت ضربه هاش رو بالاتر برد طوری که کنترل ضربه هاش از دستش خارج شده بود
جین دستش رو جلو اورد که بتونه کنترل بیشتری داشته باشه و دست دیگش رو به سمت عضوش ببره که با دستور تهیونگ با مکث مشتشون کرد بعد پشتش قفل کرد
+ حق نداری دستات رو جلو بیاری، قفل میکنی پشتت تا زمانی که من کام بشم، اون موقع میتونی به خودت دست بزنی و کام بشی
پوست سرش از کشیدگی زیاد داشت نبض میزد و فرصت اعتراض نداشت، نه دستش نه دهنش در اختیار خودش نبود
صدای معترضش رو به گوش تهیونگ رسوند اما علاوه بر اینکه بی نتیجه بود باعث شد با شدت بیشتری ضربه هاش رو دریافت بکنه
عضوش به ته گلوش برخورد میکرد و سعی میکرد با نفس های عمیق و منظمش جلوی تهوش رو بگیره
برای رسوندن اعتراض بیشترش فشار لب هاش رو کمتر کرد که باعث شد دندون هاش به عضوش کشیده بشه
+ دهنت رو کیپ نگه دار و دندون هات رو کنترل کن چون اگه نکنی تا صب نمیزارم تکون بخوری حتی به قیمت اینکه خودم از حال برم
فشاری که روش بود زیاد از حد توانش بود، تا به امروز تهیونگ رو با این حد از خشونت و عصبانیت ندیده بود و این اولین باری بود که کنترل اوضاع از توانش خارج بود
تهیونگ ناله هاش رو ازاد کرده بود و پخش شدن صداش اونم الان که توی اوج کام شدنش بود اصلا براش اهمیت نداشت
+ به من نگاه کن، مگه دوست نداشتی....آهههه...... وقتی کام میشم ببینیم
ضربه هاش نامنظم تر شده بود و نفس هاش تندتر
با حس نزدیک بودنش عضوش رو از دهانش بیرون کشید و دستور داد
+ زبونت رو بیار بیرون
چشم های جین بین چشم ها و عضوش در گردش بود و هیچ ایده ای راجب دستورش نداشت اما ترجیح میداد اطاعت بکنه تا فشار دستش از روی سرش کمتر بشه
جین زبونش رو زیر عضوش کشید که همزمان شد با کام شدنش
جین کامش رو روی زبونش جمع کرده بود و از روی زانوهاش بلند شد
_+خودت رو باهاش ارضا کن
با گیجی به حرفش فکر میکرد و نمیدونست باید چیکار بکنه، تهیونگ با دیدن تعللش لبهاش رو دور زبونش جمع کرد و تمام کام رو از روی زبونش تمیز کرد و این بار این خودش بود که جلوی پاش زانو میزد
شلوار و باکسرش رو پایین کشید و کامی که توی دهانش بود رو روی عضوش ریخت و با بردن داخل دهانش تمامش رو پخش کرد و عقب رفت
+زود باش جین تو بهش احتیاج داری
درتی ترین حرکات و حرف ها رو برای اولین بار از زبونش میشنید و هم گیجش میکرد هم تحریکش
دستش رو به عضوش رسوند و با پمپ کردنش به چشم هاش نگاه کرد
تهیونگ سرش رو نزدیک رونش برد و شروع به مکیدن و کبود کردنش کرد
جین ناله هاش رو پشت لبهای بستش خفه میکرد و سرعت دستش رو بالاتر میبرد
دستش رو نوازش وار از رونش تا ورودیش برد و شروع کرد به دورانی ماساژ دادن
جین متوقف شد چون نمیتونست همزمان روی چندتا لذت تمرکز کنه و این یکم برای زیادی بود
+ متوقف نشو وگرنه دستمو برمیدارم
حرکات دستش رو از سر گرفت و اینبار تهیونگ سعی میکرد بند انگشتش رو توی ورودیش ببره
اروم اروم وارد میکرد و با هر سری جا باز کردن دوباره خارج میکرد و این حرکت تا زمانی ادامه داشت که انگشتش کامل توی ورودیش وارد شد
با اولین ضربه ای که با انگشتش به پروستاتش زد همزمان نالش بلند شد و با شدت ارضا شد
حرکاتش رو چند بار دیگه تکرار کرد تا کامل از اوجش بیاد پایین و با حس تنفس منظمش انگشتش رو خارج کرد و روی پاهاش ایستاد
شلوار و باکسر جین رو بالا کشید و دستش رو سمت کمربندش برد
+ باید جدی باهم حرف بزنیم الان وقتش نیست اما چیزای مهمی میخوام بهت بگم
جین به دستش که داشت کمربند رو روی شلوارش تنظیم میکرد نگاه کرد
_ اینکه بگم حدس میزنم چی میخوای بگی عجیبه؟
+ نه نیست چون تو همیشه از چشمام میخونی چی میخوام
_ پس بیا درموردش صحبت نکنیم چون میدونم میخوای ازم فاصله بگیری
+ توقع نداشتم انقدر راحت بخوای تمومش کنی
شلوارش رو مرتب کرد و دستش رو به طرف موهای خودش برد و به دیوار تکیه داد
+ تو هیچ ایده ای از اینکه چقدر سالها دوستت دارم نداشتی
_چی؟
+ من عاشقت شدم ،وقتی برای اولین بار به اشتباه بوسیدمت و تو ام همراهیم کردی فکر کردم تو ام بهم حس داری اما زمانی فهمیدم اشتباه بوده که فقط زمانی که بهم نیاز داشتی منو میبوسیدی و مراقبم بودی
_ اشتباه میکنی
+ نمیتونی انکارش کنی چون حرف هات رو با جونگکوک شنیدم
_ توضیح میدم
+ دیگه چیزی برای توضیح مونده؟ چون حس میکنم کسی که داره برای این رابطه تلاش میکنه فقط منم اینطور نیست تهیونگ؟
_درست میگی و بابتش متاسفم
+ شاید من باید متاسف باشم که با اینکه میدونستم دوسم نداری بازم بهش ادامه دادم
_ تا کجا؟
+ تا وقتی خودت بهش اعتراف کنی ، شاید اینجوری پذیرشش برای من راحت تر بود
_ بابتش متاسفم، میتونم حس بدت رو جبران کنم؟
+ برو تهیونگ، با جونگکوک هیونگ صحبت میکنم اموزش هاتو بده دسته جک، بادیگارد جدیدت
_ اما تو خوب نیستی
+ بهتر میشم برو
_ اما......
+ برو تهیونگ
داد زد و مشتش رو به دیوار کنارش کوبید. در با صدای تیکی باز شد و تهیونگ بعد از چند لحظه مکث به سرعت از اون مکان خارج شد
روی در توالت نشست و سیگارش رو بیرون آورد
یه نخ دو نخ سه نخ چند تا شد؟ یادش نمیومد اما انقدر کشیده بود که صدای اعتراض افراد رو در اورده بود
تا حالا شده ذهنتون خالی باشه؟ نه فکری نه خیالی نه حتی حرفی؟
به یه نقطه زل بزنید و فقط نگاه کنید؟ جین الان توی همون نقطه قرار داشت
ترک شدن از طرف معشوقش، اون مدت ها بود که ترک شده بود اما اینکه از زبون خودش بشنوه یکم براش دردناک بود
نیکوتین سیگار میتونست ارومش کنه اما بدنش اونقدری داغ بود که متوجه اتفاقات نشه و زمانی عمق ماجرا براش روشن شد که فردا صبح با بیدار شدنش دیگه تهیونگی بین بازوهاش وجود نداشت
YOU ARE READING
RAvEN🩸| KOoKMIN
Fanfiction••|برشی از داستان... . + تمومش کن جونگکوک تمومش کن درد دادن به بقیه رو وگرنه با رفتنم جوری بهت درد میدم که نتونی قد راست کنی صدای سرد و جدی جیمین با هشدار به جونگکوک یاداور کرد که نمیتونه هرکاری دلش میخواد انجام بده و بهتره حواسش به اطرافش باشه سیگ...