دست های جونگکوک روی پهلوهاش نشست و فشار کوچیکی بهش وارد کرد
سیگار از بین انگشت هاش به پایین سقوط کرد اما براش ذره ای اهمیت نداشت و تلاشی هم برای واکنش نشون دادن نکرد
زبونش بیشتر از این نمیتونست مقاومت کنه تا داخل دهنش ساکن بمونه
زبونش رو روی رد بوسه گذاشت تا ترقوه هاش رد خیسی به جا گذاشتچنگ پهلوهاش بیشتر شد و جیمین برای پایان دادن به این عذاب راه رفته رو با مارک های کوچیک و بزرگ طی کرد
نفس سنگین شده کنار گوشش خبر از وخامت اوضاع میداد اما جیمن قصد عقب نشینی نداشت
حالا که طعم بودن رو باهاش چشیده بود...نه....حالا نهسرش رو عقب کشید و به رد های قرمزی که از خودش گذاشته بود پوزخندی زد
خودش رو روی بدنش جلوتر کشید
تحریک شدن عضو جونگکوک رو حس میکرد و این لذتی توی بدنش فعال میکرد تا بیشتر پیش روی کنه
لب های وسوسه انگیزی که توی یک سانتی صورتش بود اجازه نمیداد به چیز دیگه ای فکر کنه
خم شد و زبونش رو روی لب هاش کشید
ناله کوتاهی از بین لب های جونگکوک به بیرون فرار کرد و این فرصت رو برای جیمین فراهم کرد تا زبونش رو به داخل دهنش ببره
بوسه ای در کار نبودجیمین میخواست جونگکوک رو جوری به مرز تحریک برسونه که خودش خواهان این رابطه باشه و قصدش هم فقط تحریکش بود نه بیشتر
زبونش رو روی ردیف دندون هاش کشید و با یکم کنکاش زبونش رو پیدا کرد
دستش رو پشت موهاش چنگ کرد و با ثابت نگه داشتن سرش زبونش رو بین لبهاش گرفت و با کشیدنش سر جونگکوک هم همراهش جلو اومدبار دیگه تلاش کرد و این سری جای رها کردن زبونش مک عمیقی زد و عقب کشید
جونگکوک به شدت نفس نفس میزد و با چشم های نیمه باز به لب های جیمین خیره شده بود
بیش تر از این نمیتونست صبر کنه تا جیمین با کندی پیش بره
سر جلو برد و بوسه ای روی چونه پسر زد
بوسه های خیسش رو تا خط فکش ادامه داد
زبونش راهش رو به سمت ترقوه هاش پیدا کرده بودند و قصد عقب نشینی نداشتند
پوست گردنش رو بین لب هاش گرف و رد قرمزی از خودش به جا گذاشت
بوسه ای روی کبودی گذاشت و لب هاش رو برای بوسه جلو برد
جیمین بی اختیار لب هاش رو از هم فاصله داد تا لبهای پسر رو بین لب های خودش جا بدهجونگکوک لب بالاش رو به دندون گرفت و فشار ارومی بهش وارد کرد
دستش رو زیر رونش گذاشت و با بلند شدنش حلقه دست جیمین دور گردنش محکم تر شد
با دست ازادش برگه های روی میز رو به عقب هل داد و پسر رو روی میز گذاشت
جیمین خودش رو روی میز عقب کشید و با فشار دست جونگکوک دراز کشید
پاهاش از میز اویزون بود و جونگکوک که بین پاهاش وایساده بود با عجله شلوارش رو از پاش بیرون میکشید
باسنش رو بلند کرد تا کار پسر رو راحت تر کنه
به اندازه کافی وقت کشته بود و این از حرکات تند و شلخه جونگکوک واضح بوددست جونگکوک روی رونش حرکت کرد و سر انگشت هاش رو نوازش وار روی پوستش کشید
انگشت هاش تا کشاله رونش بالا اومد و نزدیک عضوش مکث کرد
خم شد و نفس های داغش رو نزدیک عضوش خالی کرد و با بوسه کوچیکی ناله کوتاهی که جیمین قصد خفه کردنش داشت به بیرون راه پیدا کرد
جونگکوک بوسه هاش رو ادامه میداد و این جیمین بود که زیر بدنش تکون میخورد
موج لذت توی بدنش جریان داشت و تک تک سلول های بدنش رو درگیر میکرد
چشم هاش باز بود و به تصویر روبروش نگاه میکرد
YOU ARE READING
RAvEN🩸| KOoKMIN
Fanfiction••|برشی از داستان... . + تمومش کن جونگکوک تمومش کن درد دادن به بقیه رو وگرنه با رفتنم جوری بهت درد میدم که نتونی قد راست کنی صدای سرد و جدی جیمین با هشدار به جونگکوک یاداور کرد که نمیتونه هرکاری دلش میخواد انجام بده و بهتره حواسش به اطرافش باشه سیگ...