لیوان خالی رو روی میز گذاشت:خب حالا عین بچه آدم برام تعریف کن
ک:چی میخوای بدونی؟
ن:همه چیزو از اول اولش چطوری باهاشآشناشدی؟
ک:همکلاسیم بود
ن:ها پس عشق دوره نوجوونیت بود
جانکوک با یادآوری اون دوران لبخند تلخی زد وذهنش به اون سمت پر کشید.
⚠️فلش بک⚠️
همیشه سلف مدرسه پر از سر و صدا و شلوغ بود.
صدای قاشق و چنگال که به ظرف برخورد میکرد صدای پایه صندلی که روی زمین کشیده میشد صدای خنده و گاهی دعوای بچه ها و همه اینا برای تهیونگ آزار دهنده بود.سرش پایین بود و با اخم مشغول خوردن برنج بود. معمولا دوست داشت تنهایی غذا بخوره.
با کشیده شدن صندلی سرشو بالا آورد و جانکوکو روبه روش دید.با سینی غذا بالا سرش ایستاده و با مظلومی نگاش کرد.
ت:چی میخوای؟
ک:میشه اینجا غذا بخورم از تنهایی غذا خوردن متنفرم.ت:خو میتونی بری سر یه میز دیگه
ک:آخه من که کسی رو نمیشناسم
این پسر یا واقعا مظلوم بود یا داشت ادا در میاورد در هر حال تهیونگ نتونست در برابرش مقاومت کنه.ت:باشه بابا حالا چرا قیافتو اینشکلی میکنی بیا بشین.
با لبخند روی صندلی نشست و شروع کرد به خوردن غذات:ماشالا خوش اشتهام هستی.
جانکوک در حالیکه لپاش باد کرده بود با چشمای درشت شده نگاش کرد:ها؟تهیونگ به قیافه کیوتش خندید ولی انگاری دلش یهویی هوری ریخت یه احساس ناشناخته ای که تا حالا تجربش نکرده بود این پسر قرار بود باهاش چیکار کنه.
سرشو تکون داد و زود چشمشو از روی صورتش برداشتبعد از غذا از سلف خارج شدن و به سمت کلاس درسشون رفتن.
ت:از کجا میای.
ک:بوسان
تهیونگ سرشو تکون داد.ت:حتما برات سخت بوده دوستانو ترک کنی
ک:من دوست صمیمی نداشتم که بخوام دلتنگش بشم
ت:واقعا!!!چه جالب یه وجه اشتراک پیدا کردیم منم دوست صمیمی ندارم یعنی خوشم نمیاد با کسی دوست بشم از تنهایی لذت میبرمجانکوک سرشو انداخت پایین و با ناراحتی گفت:ولی من برعکس خیلی خوشم میاد دوست صمیمی داشته باشم
ت:پس چرا با کسی دوست نمیشی؟ نکنه اخلاقت اینقدر گنده کسی باهات دوست نمیشه.
جانکوک چیزی نگفت. نمیتونست اول کاری به تهیونگ بگه به خاطر شغل پدرم نباید با کسی صمیمی بشم.ت:آها آها...
تهیونگ ادای گریه درآورد
ک:چی شد؟
ت:الان کلاس ریاضی داریم و من ازش متنفرم
ک:ریاضی که خیلی خوبه اتفاقا من عاشق زنگای ریاضیمت:کجای ریاضی خوبه اه از همین اول معلوم شد سلیقت گنده..
جانکوک فقط خندید.
و بعد با هم وارد کلاس شدن.
♡♡♡♡♡♡♡♡
شیش ماهی از اومدن جانکوک میگذشت و اونا روز به روز با هم صمیمی تر میشدن.
هر چقدر جلو میرفتن نقطه اشتراک بیشتری با هم پیدا میکردن
YOU ARE READING
Game Over
Action*برام مهم نیست کی هستی هر جا باشی پیدات میکنم و انتقام پاپا رو ازت میگیرم. «ورژن کوکوی» Name:Game Over couple:#Kookv #namjin #taejin #namkook #jungkook&girl