پشماممممم تموم شد بالاخره!!!😂😂😂درواقع خیلی وقت پیش نوشته بودمش ولی وقتی تموم شد قشنگ همین حسو داشتم.
کلا تموم کردن یه داستان کار سختیه.
چون وقتی می نویسی(اگه فن فیک نباشه و شخصیتا مال خودت باشن) داری باهاشون زندگی می کنی، بهشون زندگی می بخشی و تموم کردنش یکم سخته.
خلاصه که تموم شد دیگه😂😂😂اشکالات تایپی و املایی رو ببخشین. اونموقع ها حال نداشتم - و هنوزم ندارم- که ادیت کنم😂😂
همین دیگه.
داستان relife رو هم بخونین. یکم عجیب غریب شده ولی فکر کنم خوشتون بیاد>^<
بای بای~
YOU ARE READING
دروغ حقیقی
Romanceخلاصه داستان:پارسا ؛خودساخته، سرد و متنفر از اکثر موجودات! از جمله خودش! اون مثل یه دانشجوی عادی زندگی نمی کنه.اون یه آدم عادیه ولی عادی فکر نمی کنه، عادی زندگی نمی کنه. ولی با ورود آریا ورق برمی گرده.زندگی پراز تنفر اون از دوست داشتنها پر می شه.و ش...