تو منو دوباره ساختی 34
در ماشین باز شد و جیمین پیاده شد . ماشین و دور زد و در و برای سه رون باز کرد و با لبخند بهش خیره شد.
سه رون فقط با تعجب بهش خیره شده بود. جیمین با لبخند گفت :
-نمی خوای سوار شی؟
سوهی نگاهی به سه رون که ماتش برده بود دوخت و دستش و پشت سه رون گذاشت و اونو سمت جیمین هل داد و با لبخند رو به جیمین کرد.
-سلام اوپا.
جیمین هم با لبخند جواب سلامش و داد و نگاهش و به سه رون دوخت.
-تو چرا خشکت زده؟
سه رون بهش خیره شد.
-تو الان باید تو شرکت میبودی.
جیمین ابرویی بالا انداخت.
-میبینی که نیستم .
با سر بهش اشاره کرد.
-سوار شو.
سه رون مطیع سوار شد و جیمین در و بست و در عقب و برای سوهی باز کرد .
-سوار شو .
سوهی سرشو تند تند به چپ و راست تکون داد .
-مزاحمتون نمیشم خداحافظ .
پشتش و به جیمین کرد و یه قدم برداشت که جیمین از پشت کوله شو گرفت .
-هی کجا در میری ؟
سوهی سرشو به عقب چرخوند .
-عه اوپا ولم کن نمیخوام مزاحمتون باشم .
جیمین سوهی رو کشید و تو ماشین هلش داد و در و بست و خیلی سریع سوار شد و پاشو رو گاز گذاشت .
سوهی معترض بهش خیره شد .
-چرا همچین میکنی اوپا؟
جیمین سمتش برگشت.
-تو مزاحم نیستی سوهی فهمیدی.
-خوب نمیخوام تو اولین روزتون نخود آش باشم.
جیمین با صدا خندید.
-نگران نباش نمیزارم نخود آشمون بشی تو رو جلوی خونت میندازم پایین خوبه؟
سوهی سرشو به نشونه ی مثبت تکون داد و به صندلی تکیه داد . با ذوق به اون دو تا خیره شد. چقدر خوشحال بودن از بودنشون کنار هم. سه رونش خوشحال بود از این بیشتر چی میخواست. درست از وقتی فهمیده بود سه رون عاشق جیمین شده حالش گرفته بود چون میدونست جیمین دوسش نداره و قلب سه رون میشکنه اما حالا از صمیم قلب خوشحال بود و آرزو میکرد خوشیشون همیشگی باشه.
سه رون نگاهشو به جیمین دوخت.
-شرکت و پیچوندی؟
جیمین سرشو به طرفین تکون داد.
-نه از بابا اجازه گرفتم.
سه رون با لبخند بهش خیره شد.
-پس پسر خوبی شدی.
جیمین با لحن بامزه ای گفت :
-پسر خوبی بودم... عروسک زشت.
سه رون با لبخند بهش خیره شد.
-هم.
دیگه از شنیدن کلمه عروسک زشت ناراحت نمیشد و بیش از هر چیزی بهش عادت کرده بود و یه جورایی دوسش داشت و اگر جیمین عروسک زشت صداش نمیکرد مطمئن بود یه مشکلی وجود داره.
جیمین بهش خیره شد.
- امروز خوشکل شدی.
سه رون با چشمای گرد بهش خیره شد. اولین باری بود که جیمین بهش میگفت خوشکل.
چشماشو لحظه ای رو هم فشرد و با شگفتی پرسید :
-این خودتی جیمین؟
جیمین با لبخند گوشه ی لبش تند تند سرشو تکون داد.
-اهم خودمم.
سه رون با همون حالت گفت :
-اولین بارت بود.
جیمین خودشو به اون راه زد و چشماشو نمایشی گرد کرد و احمقانه پرسید :
-اولین بار چی؟
-اینکه بهم گفتی خوشکل...
مکثی کرد .
-تو همیشه بهم میگی زشت.
جیمین با لبخند لپ سه رون و کشید و با محبت گفت :
-آخه تو خوشکل ترین عروسک زشت دنیایی.
سه رون فقط خیره اش بود. قلبش دیوانه وار شروع به زدن کرده بود. جیمین هم بلد بود با این همه محبت صحبت کنه. محو جیمین بود که با صدای داد سوهی از جا پرید.
-یاااا.
سوهی سرشو جلو آورد و نگاهی به هر دوشون انداخت و با تاسف سر تکون داد.
-شما ها چقدر بیشعورین میدونستین؟
جیمین و سه رون با تعجب بهش خیره شدند.
سه رون چشماشو گرد کرد.
-چی شده سوهی؟
جیمینم با تعجب پرسید:
-مگه چیکار کردیم ؟
سوهی لب پایینیشو جلو داد و با گریه ی ساختگی گفت :
-ایییش ازتون بدم میاااد یکم به فکر من بدبخت سینگل باشین خوب ... نمیگین منم دلم بخواد بعد اونوقت چیمار کنم هااا؟
جیمین و سه رون به سوهی نگاهی انداختن و بعد به هم خیره شدند و با صدا زدند زیر خنده و ثانیه ای بعد سوهی هم همراهشون شد .
جیمین خندیدن و تموم کرد.
-خوب یکی برای خودت پیدا کن به ما چه؟
سوهی لباشو غنچه کرد.
-از کجا اوپا؟ تو بگو من میرم پیدا میکنم؟
جیمین تو فکر رفت و بعد از لحظاتی گفت :
-من از کجا بدونم ؟خودت باید بدونی.
قیافه ی سوهی تو هم رفت.
-ایییش برو بابا تو هم هیچی نمی دونی اوپا.
جیمین ریز خندید و سوهی لبخند دندون نمایی زد.
-اوپا رسیدیم بندازم پایین.
جیمین رو ترمز زد و سوهی سریع در و باز کرد و رو بهشون کرد.
-بهتون یه عالم یه عالم یه عااالم خوش نگذره.
از ماشین بیرون پرید .
صدای سه رون بلند شد.
-یااا شین سوهی.
سوهی زبونشو نشونشون داد و با ذوق براشون دست تکون داد.
-بای بای.
اینو گفت و سریع پشتش و بهشون کرد و با شادی سمت خونه اش رفت.
سه رون با لبخند به رفتنش خیره شد و سرشو سمت جیمین برگردوند.
-داشت شوخی میکرد ... منظورش این بود که بهمون خوش بگذره.
جیمین پاشو رو گاز فشرد.
-میدونم سه رونی.
سه رون دستشو زیر چونش زد و به جیمین خیره شد.
-خوب حالا قراره کجا بریم؟
![](https://img.wattpad.com/cover/161717254-288-k928371.jpg)
أنت تقرأ
you made me again
أدب الهواة فیک 💙 #تو_منو_دوباره_ساختی💙 💛نویسنده: ندا 💛 @nedakyu ❤️ژانر : عاشقانه و غمگین و کمی طنز...❤️ 🔷کاراکترهای اصلی: 🔸جین (بی تی اس) 🔹جیمین (بی تی اس ) 🔸جیهوپ (بی تی اس ) 🔹ته هیونگ (بی تی اس ) 🔸کیم سه رون (بازیگر ) 🔹جیسو (بلک پینک) �...