15

1.4K 276 104
                                    

موهای بلوندش را بالا داد و بی حوصله کمی از صبحانه اش خورد. کراب و گویل راجب چیزی حرف می زدند ولی دراکو فقط قسمت ماشین پرنده حرف هایشان را فهمید.اهمیتی به ان احمق ها نمیداد.

ناگهان صدای بلندی در سرسرا پیچید و نگاه همه روی میز گریفیندور متمرکز شد.
+ماشین میدزدی؟ اگه اخراجت می کردن چی؟ صبر کن تا دستم بهت برسه ...

صدای زنانه ای مدام فریاد می کشید و انگار رون ویزلی نامه عربده کشی را از طرف مادرش دریافت کرده بود. نگاه دراکو که روی پسری در کنار رون افتاد لب هایش را با عصبانیت به هم فشرد.
هری انجا در سرسرای بزرگ چه می کرد؟
.
.
.
کالین پسری مشنگ زاده که تمام مدت دنبال هری پاتر بود اینبار هم راهش را سد کرده بود، ملتمسانه گفت:
کالین: میشه دوستت ازمون عکس بگیره؟بعد عکستو برام امضا کنی؟

دراکو: عکس امضا شده؟ داری عکس امضا شده پخش می‌کنی پاتر؟
صدای بلند دراکو مالفوی در حیاط پیچید، او درست پشت سر کالین ایستاده بود و مثل همیشه کراب و گویل در کنارش بودند.

مالفوی از حرص دندان قروچه ای کرد، هنوز از دست هری عصبانی بود که به هاگوارتز امده پس حرصش را با تحقیر کردن او خالی می کرد. رو به جمعیت فریاد زد:
دراکو: همتون صف بکشین! هری پاتر داره به همه عکس امضا شده میده!

هری واقعا نمی‌فهمید دراکو چه مرگش شده، این نگاه های عصبانی او از اوایل سال دوم که پایش را به مدرسه گذاشته بود تا حالا ادامه داشت.دراکو همیشه با اخم نگاهش می کرد و هربار هری جلویش را می گرفت تا از او بپرسد مشکل چیست راهش را کج می کرد.

صبرش تمام شده بود پس مشتش را در هوا تکان داد و گفت:
هری: دروغ میگه. خفه شو مالفوی!
هردو پسر با خشم به یکدیگر خیره شده بودند که ناگهان کالین گفت:
کالین: چیه حسودیت میشه؟

دراکو پوزخندی زد.
دراکو: من؟ نه خیلی ممنون. هیچ علاقه ای ندارم جای کسی باشم که میخواد سرشو به باد بده.
کاملا منظور دار حرف میزد ولی هری احمق تر از ان بود که منظور دوستش را بفهمد.
.
.
.
تیم کوییدیچ گریفیندور در زمین کوییدیچ در حال اماده شدن بودند که چند نفر با ردای سبز رنگ جارو به دست وارد زمین شدند. وود با عصبانیت گفت:
وود: من امروز زمینو رزرو کردم!

کاپیتان تیم اسلیترین که فلینت نام داشت گفت:
فلینت: اره ولی من یه یادداشت امضا شده از پروفسور اسنیپ دارم که میگه جستجوگر جدید تیم ما نیاز به تمرین داره وود!

وود: چی؟ جستجوگر جدید؟
از پشت شش بازیکن قوی هیکل هفتمین بازیکن با صورت نوک تیز و پوزخند همیشگی اش بیرون امد.
او کسی نبود جز دراکو مالفوی!

انها جاروهای جدیدشان را به بقیه نشان دادند که با حروف زیبایی نام نیمبوس دوهزارویک بر انها نوشته شده بود.

Dark light [Drarry]Where stories live. Discover now