( 38 )

9.6K 1.2K 975
                                    

این چشم ها دیگه چشم های قدیم نمیشه

~ Third person pov ~

جیمین ، یونگی ، ته ، کوک : خانم پارک ؟

کوک با بهت پرسید : ت.تو اینجا چ.چیکار می کنی ؟

( گایز من یک بار عکسش رو گذاشتم ولی دیگه از این بنده خدا عکس ندارم و پیدا نکردم 😂خودتون ببخشید)

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

( گایز من یک بار عکسش رو گذاشتم ولی دیگه از این بنده خدا عکس ندارم و پیدا نکردم 😂خودتون ببخشید)

جئون با تعجب گفت : مگه شما همدیگه رو می شناسید

کوک با پرویی گفت :  آقای جئون وقتی شما مسافرت بودی اینا من رو فرستادن تیمارستان چی فکر کردی ؟

ته آروم گفت : تیمارستان نه پیش روانشناس

خانم پارک : اوه خب من پارک یونگ هستم و یه مدت مشاور آقایون مین بودم و الان هم مشاور آقای کیم و جونگکوک هستم

خانم پارک تمام این مدت با لبخند داشت خودش رو معرفی می کرد

جین : خوشبختم من سوکجین برادر بزرگ کوک هستم

نامجون : منم نامجون هستم جفت جین خوشبختم

پارک : خوشبختم آقایون

جونگکوک با بی حوصلگی گفت : نگفتی اینجا چیکار می کنی پارک

تهیونگ خواست به جونگکوک هشدار بده که بی ادب نباشه که آقای جئون زود تر گفت : ایشون همسر آینده ی من هستن

کوک : چ.چی ؟ ت.تو ز.زن بابا چی ؟

کوک نفس عمیقی کشید و تا لکنتش خوب شه و بعد دوباره گفت : بابا شوخی می کنی دیگه درسته ؟

جئون : جونگکوک شوخیم چیه ؟ الان هم که باهم آشنایی دارید که خیلی بهتره

جونگکوک خنده ای از تمسخر زد و همون جور که دستش رو قلبش بود و داشت فشارش می داد گفت : الان سکته می کنم

بعد هم همون جور که قفس سینش رو می مالید رو به باباش گفت : تو ، تو رفتی زن تیمارستانی گرفتی ؟ اره؟

بعد خنده ی احمقانه ای کرد و ادامه داد : تو سن بیست سالگی سکته می کنم هه چه باحال

آقای جئون آروم به جین گفت : برو آب قند درست کن بدو

جین هم بدو بدو رفت تو آشپز خونه

و از اون ور تهیونگ سعی داشت جفتش رو آروم بکنه

Stubborn Omega _ Vkook Where stories live. Discover now