چه زیبا
چه شهلا
چه قشنگ~ Third person pov ~
کوک : سووسککککک
بقیه هم سرشون رو با صدای داد کوک برگردوندن سمت جایی که کوک نگاه می کرد که با دیدن موجودی سیاه و بزرگ نفسشون برای لحظه ای رفت
( می خواستم عکس یه سوسک بردارم براش به عینک بزارم که با دیدن عکس های سوسک پشمام ریخت و ولش کردم )
جیمین با بی حالی تو بغل یونگی افتاد
و جین هم جیغی گوش خراش زد و رفت پشت نامجون
کوک هم که همون اول بعد از دادش پریده بود رو شونه ی تهکوک داد زد : ته جان من بکشش تهههه
تهیونگ هم همون طور که کوک رو نگه داشته بود آروم و خیلی خفیف خودش رو همراه با جونگکوک پشت آقای جئون رسوند و پشتش پناه گرفت
کوک با بهت گفت : وات ده فاکککک ؟ چرا نمی کشیش ؟
ته نفس عمیقی کشید و گفت : ب.به هر حال هر کسی یه ترسی داره
( #دور_از_کلیشه )
همه به جز خانم پارک پشت مبل قایم شده بودن و تا سوسک نزدیکشون می شد به پشت مبلی دیگر تغییر مکان می دادن
و از اون ور خانم پارک بود که با پوکریت به اون هشتا مرد گنده که از سوسک می ترسیدن نگاه می کرد
چشماش رو چرخوند و طی یک حرکت جعبه ی دستمال کاغذی رو برداشت و محکم زد رو سوسک
و بعدش فقط صدای خورد شدن استخوان های سوسک بود که به گوش همه رسید
( به قول یه ریدر فردا راس ساعت دوازده به صرف نون و ماست برای مراسم سوسک خدمتتون هستیم )
همه با تعجب به خانم پارک که به راحتی سوسک رو کشته بود نگاه می کردن
خانم پارک نگاهی پوکر به اونها کرد و گفت : هشتا مرد بالای بیست سال نتونستید یه سوسک رو بکشید ؟
کوک با صدای لرزون همون طور که رو دوش ته بود گفت : م.من تازه بیست سالم شده ق.قبول نیست
خانم پارک سرش رو از روی تاسف تکون داد و حرفی نزد
جین و نامجون آورم روی مبل سر جای قبلیشون نشستند
و یونگی همون طور که لیوان آب رو به جیمین میداد همراه با جیمین روی مبل نشست
( آب روی میز بود :/ )
ته هم با کوک روی دوشش آروم روی مبل نشست
بعد چند دقیقه که جو یکم بهتر شد جونگکوک یا تعجب خطاب به خانم پارک گفت : تو چطوری نترسیدی؟
و همون طور ادامه داد : منظورم اینه که دستت چیه ؟ مگه امگا نیستی ؟
خانم پارک لبخندی زد و گفت : نه راستش من بتام
KAMU SEDANG MEMBACA
Stubborn Omega _ Vkook
Fiksi Penggemarجونگکوک ، فردی که فکر نمی کرد روزی انقدر کسی رو دوست داشته باشه که به خاطرش تمام کار هایی که ازشون متنفره رو انجام بده و تهیونگ ، آلفایی که از وجود مود رمانتیک و مهربونش خبر نداشت ، باورش نمیشد با پیدا کردن جفتش همچین رویی رو از خودش نشون بده مثل...