پشمام دیکشوووو
خلاصه ی پارت 57 : جین و ته دعوای لفظی کردن ، کوک ته رو مجبور کرد روی تخت بخوابه تا خودش روی سینش بخوابه ، کوک برای تشکر از ته گردنش رو بوسید ، رفتن حموم ، ته رون کوک رو خورد ، کوک ته رو مجبور کرد مثل خودش جوراب موز موزی بپوشه ، رفتن خونه ی آقای جئون ، کوک به عشقش ( پدرش ) و برادرش اهمیت نداد ، جین برای تلافی به کوک سرم زد ، نامجون از خاطره ی استخر گفت
~ Third person pov ~
کوک : اون شکلی دیگه نامجون هونگ نبود ، نامجون نونا بود
بقیه به حرف کوک خندیدن و نامجون سری به نشونه ی تاسف تکون داد
کوک نگاهی به هوسوک هیونگش که رو مبل بغلش نشسته بود کرد و آروم هوسوک رو صدا کرد
هوسوک با لبخند بزرگی سمت کوک برگشت و گفت : جانم ؟ چی شده ؟
کوک یکی از پاهاش رو از زیر پتو در آورد و جورابش رو هیونگش نشون داد
هوسوک آروم خندید و گفت : خیلی خوشگل و کیوتن کوک ، با جوراب ته سته ؟
کوک سرش رو تکون داد با صدای آروم و خش دارش گفت : تهیونگ برام خرید ولی من مجبورش کردم اون یکیش رو هم خودش بپوشه
هوسوک موهای کوک رو بهم ریخت و با افسوس گفت : خوش به حالت ، تهیونگ محل سگم به ما نمیده بعد به خاطر تو جوراب موزی می پوشه
کوک کمی سرش رو به بالشت مالید و جواب داد : قدرت جئون جونگکوک رو دست کم نباید گرفت
هوسوک لبخند گنده ای زد و بعد از گفتن صد درصد ، موهای جونگکوک رو نوازش کرد ، که با چشم غره ای که تهیونگ بهش رفت دستش رو از روی موهای جونگکوک برداشت
YOU ARE READING
Stubborn Omega _ Vkook
Fanfictionجونگکوک ، فردی که فکر نمی کرد روزی انقدر کسی رو دوست داشته باشه که به خاطرش تمام کار هایی که ازشون متنفره رو انجام بده و تهیونگ ، آلفایی که از وجود مود رمانتیک و مهربونش خبر نداشت ، باورش نمیشد با پیدا کردن جفتش همچین رویی رو از خودش نشون بده مثل...