( 55 )

9K 961 1.6K
                                    

همه چیز زیبا و تحریک کننده بود تا زمانی که چشمم به دیک کوک افتاد ... چرا این شکلیه 😔








خلاصه ی پارت 54 : کارای خاک بر سری و زشت و اَخه ، کوک شب بعد از حموم سوال های عجیب از ته پرسید ، صبح ته به خدمتکارش زنگ زد تا بیاد خونشون رو تمیز کنه ، ته براش جلسه پیش اومد ، کوک برای تلافی از تهیونگ که بهش شیرموز نداد توی سشوار آرد ریخت و توی صورت ته خالی کرد ، بدو بدو کردن ، کوک به گلدون خورد و گلدون شکست










~ Third person pov ~


کوک زیر لب گفت : اوپس
به فاک رفتم

آروم سرش رو بالا آورد و به جفتش که با صورت ناخوانا و پر ارد بهش خیره شده بود ، نگاه کرد

کوک : آممم ددی ؟

( همین الان نکته ی پارت قبل رو بگید
کوک در چه لحظاتی به تهیونگ میگه ددی ؟ سه نمره )

تهیونگ با همون حالت صورتش گفت : کوفت و ددی جونگکوک

کوک با اعتراض گفت : یااا یه گلدون بود دیگه

تهیونگ با لحن حرصی ای جواب داد : البته که یه گلدون بود ، ولی گلدونی که برای صد و ده سال فاکی توی خانواده‌ی کیم می چرخه

کوک اوه ای گفت و به گلدون شکسته خیره شد

بعد چند ثانیه شونه ای بالا انداخت و گفت : به هر حال که می شکست ، همه می شکنن حالا فرق نمی کنه برای چند سال پیش باشه
حتی این گلدونه هم می شکنه

و یه لگد به گلدون کناری گلدون شکسته زد و باعث شد اون یکی هم بیوفته و بشکنه

کوک : دیدی
فرق نمی کنه چند سالشون باشه در آخر می شکنند چه نو باشن چه قدیمی

ته تک خنده ای از روی عصبانیت زد و گفت : اونی که الان شیکوندی جفت همون گلدون بود

کوک : اوه

کوک : آممم چه خبر ؟

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

کوک : آممم چه خبر ؟

ته تک خنده ای از روی عصبانیت زد و بعد چند ثانیه نگاه کردن توی چشمای جفتش ، گوشیش رو از توی دستش کشید و گفت : می دونی چیه ؟ این دوستمون قراره تا فردا دست من بمونه

Stubborn Omega _ Vkook Donde viven las historias. Descúbrelo ahora