خلاص ی پارت قبل : درگیری های درون استخر ، درگیری های بعد استخر ، هماهنگ شدن برای هالووین با بقیه ، رفتن کوک پیش سهون
~ third person pov ~
سهون لبخندی به عکس جفتش زد و بعد از خاموش کردن گوشیش گفت : خب
بگو ببینم رابطت با جفتت چطور پیش میره ؟جونگکوک نفس عمیقی کشید و توی یک لحظه انگار که مودش صد و هشتاد درجه فرق کرده باشه ، با خوشحالی جواب داد : تهیونگ خیلی خوبهه
همش منو بغل می کنه ، هر کاریش بکنم بهم گیر نمیده و فقط بهم لبخند می زنه
همیشه منو می بوسه
خیلی جنتلمنه ، دست پختش خیلی خوبه ، خیلی هم جذابه
وای نمی دونی که
خیلی هم قویه همیشه هر جا بخوایم بریم منو بغل می کنه
هشت تا پکش و میمی هاش رو که نگم اصلاکه با یادآوری چیزی بادش خوابید و با چشمای ریز شده ادامه داد : البته که خیلی هم من رو اذیت می کنه
همین امروز کونم رو گاز گرفت
می خوای نشون بدم بهت ؟سهون لبخندی به دوستش زد و با ابرو های بالا رفته گفت : می بینم که یکی اینجا حسابی از جفتش خوشش اومده و دوستش داره
و اینکه نه مرسی علاقه ای ندارم باسن دوستم رو ببینمجونگکوک با چشمای ریز شدش نگاهی به پسر انداخت و مرموزانه گفت : داری حسودی می کنی ؟
سهون سرش رو به نشونه ی تاسف برای پسر تکون داد و بعد اینکه زنگ میز رو زد تا بیان سفارششون رو بگیرن ، گفت : به چی دقیقا ؟
جونگکوک همونطور که همچنان با چشمای ریز شده به دوستش نگاه می کرد جواب داد : به باسن قشنگم ؟ یا به جفتم ؟ یا به رابطمون ؟
سهون خنده ی آرومی کرد و گفت : نخیر جناب
فقط خیلی خوشحالم که الان رابطتون خیلی بهتر شده
اوایل خیلی از داشتن جفتت غر می زدیجونگکوک همونطور که همچنان مشکوکانه داشت به دوستش نگاه می کرد سرش رو تکون داد و باشه ی آرومی گفت و به گارسن سفارشش رو داد
~ tomorrow next day ~
~ third person pov ~تهیونگ نگاهی به لباس توی تنش انداخت و خطاب به جفتش پرسید : کوک مطمئنی من خوب شدم ؟
YOU ARE READING
Stubborn Omega _ Vkook
Fanfictionجونگکوک ، فردی که فکر نمی کرد روزی انقدر کسی رو دوست داشته باشه که به خاطرش تمام کار هایی که ازشون متنفره رو انجام بده و تهیونگ ، آلفایی که از وجود مود رمانتیک و مهربونش خبر نداشت ، باورش نمیشد با پیدا کردن جفتش همچین رویی رو از خودش نشون بده مثل...