( 50 )

9.3K 1.1K 1K
                                    

واو باورم نمیشه پارت پنجاهیم
( وی سعی دارد عکس پارت رو به روی خود نیاورد )

خلاصه ی پارت 49 : کوک از ته کلی کار کشید ، ناهار خوردن ، خوابیدن ، بیدار شدن ، کوک از ته خواستگاری کرد ، ته قبول نکرد ، سوار ماشین شدن ، سمت شهربازی رفتن

~ Third person pov ~

هر دو منتظر بودن تا کار نفر جلوییشون تموم بشه تا بتونند کارت مخصوص شهربازی رو بگیرن و شارژ کنند

بعد از اینکه نفر جلویی رفت هر دو یه قدم جلو تر رفتن و به کسی که پشت مانیتور بود نگاه کردن

مردی که مسئول دادن کارت مخصوص بازی ها بود گفت : به سرزمین شادی خوش اومدید
کارت اینجا رو دارید یا اولین بارتون هست به اینجا اومدید قربان ؟

تهیونگ سرش رو به نشونه ی تشکر تکون داد و گفت : اولین باره

مرد سرش رو تکون داد و گفت : چقدر براتون شارژ کنم ؟

ولی وقتی نگاه گیج تهیونگ رو دید ادامه داد : پنجاه تا پنجاه تا شارژ میشه و اگه تموم بشه می تونید با کمک همکارامون دستگاهی که داخل هست رو پیدا کنید و بعدش باز شارژ کنید

تهیونگ سرش رو تکون داد و گفت : پس فعلا سی صدتا شارژ کنید لطفا

مرد لبخندی زد و بعد از شارژ کردن کارت مخصوص کارت تهیونگ رو گرفت ، که وقتی دید بلک کارته سعی کرد پشماش رو زیر میز قایم کنه

کارت رو به تهیونگ داد و به مشتری بعدی سلام داد

جونگکوک کارت و از دست تهیونگ کشید بیرونو یه بوس هوایی برای ته فرستاد

جونگکوک کارت و از دست تهیونگ کشید بیرونو یه بوس هوایی برای ته فرستاد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

تهیونگ هم فقط خندید و سرش رو به نشونه ی تاسف تکون داد

داشتن سمت دستگاه ها می رفتن که کوک دستش رو جلوی شکم تهیونگ نگه داشت تا وایسه

به دَکه ی کوچیک پشمک فروشی اشاره کرد و با لحنی که انگار داره نصیحت می کنه گفت : لازمه ی هر شهربازی پشمکه پرنسس

و آخرش یه لبخند دیوث برای جفتش اومد و منتظر شد بره براش پشمک بگیره

و آخرش یه لبخند دیوث برای جفتش اومد و منتظر شد بره براش پشمک بگیره

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Stubborn Omega _ Vkook Where stories live. Discover now