نه به دیک ته نگاه می کنم نه به جای اسپنک کوک ...
فقط مار وسط سکس چی کار می کنه ؟
~ Third person pov ~
در حال نوشتن مکان های مورد علاقشون بودن که خانم پارک یک دفعه ای گفت : به بچه فکر کردین ؟
کوک با این حرف جوری سرش رو بالا آورد که صدای استخوان هاش شنیده شد
کوک : وات ده فاک ؟
ته اخم کرد و رو به کوک گفت : داد نزدن جونگکوک
بعد هم رو به خانم پارک گفت : کوک هنوز بچس و تمام اخلاق هاش هم شبیه بچس
من نمی تونم دو تا بچه رو هم زمان بزرگ کنم( قیافه ی کوک بعد حرف ته )
خانم پارک سرفه ای کرد تا خندش رو بخوره بعد هم گفت : بله درست می فرمایید
پس ادامه بدینکوک انگشت فاکش رو نشون خانم پارک داد که با چشم قره ی جفتش همون طور انگشتش رو بالا برد و کنار ابروش رو خاروند تا بگه من فقط داشتم ابروم رو می خاروندم
ته با نگاه اره جون عمت جواب کوک رو داد و برگشت سر نوشتن مکان های مورد علاقش
بعد چند دقیقه خانم پارک گفت : تموم شد ؟
کوک و تهیونگ هر دو سرشون رو تکون دادن
خانم پارک اشاره کرد که این دفعه کوک شروع به خوندن بکنه
کوک سرش رو تکون داد و شروع کرد :
۱_شهربازی سر بسته
۲_سینما
۳_پارک
۴_پارک آبی
۵_پارک جنگلی
۶_سینمای سه بعدی
۷_استخر
۸_شهربازی سر باز
۹_ و مهم ترین جا بار عزیزمخانم پارک بعد صحبت کوک لبخند گنده ای به کوک زد و تا اومد حرفی بزنه تهیونگ گفت : جونگکوک ۴ ساله از سئول
جونگکوک و خانم پارک چشم قره ای به تهیونگ رفتن
پارک : خب شما بگو چی نوشتی آقای کیم بزرگ ؟
تهیونگ گلوش رو صاف کرد و گفت :
۱_کافه
۲_کتابخونه
۳_خونمخانم پارک ابرویی بالا انداخت و گفت : همین ؟
تهیونگ سر تکون داد و جونگکوک با نیشخند گفت : آجوشی زمان خوابت نگذشته که ؟
ČTEŠ
Stubborn Omega _ Vkook
Fanfikceجونگکوک ، فردی که فکر نمی کرد روزی انقدر کسی رو دوست داشته باشه که به خاطرش تمام کار هایی که ازشون متنفره رو انجام بده و تهیونگ ، آلفایی که از وجود مود رمانتیک و مهربونش خبر نداشت ، باورش نمیشد با پیدا کردن جفتش همچین رویی رو از خودش نشون بده مثل...