خیلی قوی بود
خیلی قوی شقمون کردخلاصه ی پارت 55 : کوک دومین گلدون خانوادگی تهیونگ رو هم شکوند ، ته گوشی جونگکوک رو گرفت ، ته شیرموز های کوک رو دور انداخت ، ته در اتاق خوراکی کوک رو قفل کرد ، ته رفت جلسه و برگشت ، کوک رفت تو بغل تهیونگ گریه کرد ، کوک گربه شد ، ته تو شیر کوک خواب آور ریخت ، کوک تا فردا صبحش خوابید ، کوک تب کرد ، ته زنگ زد به جین
~ Third person pov ~
جین : به سلام تهیونگ
چه خبر ؟ چی شده ؟ته نفس عمیقی کشید و گفت : سلام جین
یه اتفاقی افتاده برای همین زنگ زدمجین : چی شده ؟ داداشم خوبه؟ بهم زنگ نمی زنه این چند وقت ، بهش بگو من نمیام منت کشیا
ته : اینا رو بیخیال جین
کوک بیدار نمیشه ، خیلی هم داغه بدنش ، دیشب خوب بود نمی دونم چی شد یه دفعهجین بعد چند ثانیه سکوت هوفی کشید و گفت : نگران نباش
الان آماده میشم میام چیزی نیست
می بینمتو گوشی رو قطع کرد
تهیونگ هم گوشی و خاموش کرد و بعد از برگردوندنش روی پا تختی ، شروع کرد با استرس قدم زدن توی اتاق
ته : نکنه به خواب آور حساسیت داشته ؟
آخه اگه داشت که زود تر باید حالش بد می شد
نکنه حامله شده ؟
ولی خانم پارک گفت که تا قرص نخوره حامله نمیشه
سرما خورده ؟ ولی دیشب که حالش خوب بودبا شنیدن صدای سرفه ی کوک سریع برگشت سمت تخت و سرش رو نزدیک جفتش برد
ته : هی کوک حالت خوبه ؟
چی شده پسرم ؟کوک نگاه بی خالی به جفتش انداخت و دوباره چشماش رو بست
ته با دیدن چشمای بسته ی کوک پوفی کشید و روی تخت نشست و همون طور که با استرس پاش رو تکون می داد گوشیش رو برداشت تا ببینه چیزی از روی گوگل پیدا می کنه یا نه
با پیدا نکردن چیزی توی گوگل دوباره پوفی کشید و گوشی و رو خاموش کرد
دستش رو روی پیشونی کوک گذاشت که با حس گرمای زیاد با نگرانی نفسش رو بیرون داد و با استرس منتظر جین موند
CZYTASZ
Stubborn Omega _ Vkook
Fanfictionجونگکوک ، فردی که فکر نمی کرد روزی انقدر کسی رو دوست داشته باشه که به خاطرش تمام کار هایی که ازشون متنفره رو انجام بده و تهیونگ ، آلفایی که از وجود مود رمانتیک و مهربونش خبر نداشت ، باورش نمیشد با پیدا کردن جفتش همچین رویی رو از خودش نشون بده مثل...