The Hands – دستها
رمنس، روزمره، انگست، اسمات
NC-20
S E F I D
صـــــــــفــــــــیــــد
ویرایش: ترنم و صدفمقدمه
دستها داستانِ آدمهای غیرمعمولیه. وقتی اولینبار داستان توی ذهنم شکل گرفت پر بود از صحنههایی که هیچدرکی از هیچکدومشون نداشتم، پر بود از اتفاقاتی که انگار از دور و از کلاغ چهلم میشنیدم. تقریبا هرباری که چیز جدیدی رو ازش میفهمیدم، متعجب و هیجانزده میشدم و تقریبا همهش رو هم با دوستانی درمیون میذاشتم چون هنوز در جایگاه راوی قرار نگرفته بودم و این حرفها از سرم فرار میکردن اگر جایی زده نمیشدن.
سعی کردم تمام چیزهایی که از داستان و شخصیتها فهمیدم رو باهاتون به اشتراک بذارم و حواسم باشه هیچچیزی از روایت جا نمونه. همین شد که توی نوشتن داستان هیچجایی دست از سخاوت برای انتخاب و کنار هم قراردادن کلمات برنداشتم. بااینوجود در کنار تمام تلاشهای من، همراهی با داستان به توجه و تمرکز شما هم نیاز داره؛ پس لطفا داستان رو آرومتر بخونید و هیچجاش رو برای رسیدن به جاهایی که شخصیتهای اصلی مقابل همدیگه قرار میگیرن جلو نزنید. این داستان علاوه بر کلمهها، پر از اشاراته.
توی این داستان اگر سوال مادر باشه و جواب پدر، فرزندشون فهمیدنه. و فهمیدن خیلی جاها یتیمه! دنبال چرا نباشید، برای هر علامت سوالی که توی سرتون ایجاد شد به جواب فکر نکنید، فقط گوش بدین و با روایت زندگیهایی که توی دستها در جریانه همراه باشید.
این داستان پر از اتفاقه، برای اتفاقها دنبال صفت نگردین، قرار نیست اتفاقی معمولی باشه، یا حتی غیرمعمولی، اتفاقها توی این داستان فقط رخ میدن، چون زندگی اینطوریه!
نمیخوام این مقدمه رو بیشتر از این کشش بدم، برخلاف داستان که قراره زیادی بلند و پر از حرف و اتفاقات باشه. خیلی ویژگیهای دیگه از دستها توی ذهنمه، ولی اگر ازم بخوان راجع به دستها حرف بزنم احتمالا اینطوری شروعش میکنم، دستها داستان آدمهای غیرمعمولیه.
به دلایلی که بعد از خوندن Sew me love از theNARIYAstoryteller حتما شما هم بهش توجه میکنید، دستها خواهر کوچکتر این داستانه. امیدوارم به هردو خواهر مقدار زیادی عشق بدین.
نکتهای که باید بهش توجه کنید اینه که بسیاری از قوانین، اشخاص و مکانها در این داستان سندیت و وجود خارجی ندارند.
**
ممنون از هر کسی که تو بازهای که این داستان نوشته میشد، بهم گوش میداد و اون رو میخوند و همراهم بود. ممنون از شما که قراره با من این مسیر رو قدم بزنید.
به یاد کارگردان پارک و برای کارگردان پارک
صفید
YOU ARE READING
The Hands🎬
FanfictionFICTION : The Hands- دستها COUPLE : چانبک 🎬 GENRE : رمنس، روزمره، انگست، اسمات AUTHOR : #صفید EDITORS : ترنم و صدف READ ON : یکشنبه NC-20 داستان: روزی انگشت اشارهی دست چپِ بیون بکهیون با پوستر مسترکلاسهای کارگردان پارک برید و خط سرخ خو...