The Hands
26
یازدهم
- حواسم هست که دارید دلیل تراژدیبودنش رو میپیچونید.
چانیول که با زاویهی کمرنگ گوشهی لبهاش لبخند جالبی رو به رخ بکهیون کشونده بود با تاکید دوبارهی بکهیون، لبهاش رو صاف کرد و نفس عمیقی کشید: این سوالها مشخصا برای تکلیفت نیستن بکهیون. چرا انقدر کنجکاوی؟
- فقط بگین چرا تراژدی، بعدش دیگه سوالهای عجیبوغریب نمیپرسم. دوباره دوستپسرطور میشیم.
بکهیون تندتند پلک زد و با یه لبخند کاملا اغراقشده گفت و منتظر جواب موند. مرد بزرگتر نفس عمیقی کشید و همونطور که یک پاش رو روی پای دیگهش مینداخت دستهاش رو روی زانوش بههم گره زد:
- تراژدی، چون توی اون نور من نه فقط اطرافم رو، خودم رو هم بیشتر میدیدم و ناتوانی همیشه تراژدیه.
- آه... باید ناراحتکننده باشه ولی چرا سکسیه؟
بکهیون با لحن سرخوشی گفت و چانیول فقط ساده شونه بالا انداخت.
- شما از خواهرتون بزرگترین درسته؟
بعد از چند دقیقه سکوت کاملا بیربط پرسید و چانیول نگاه چپچپی بهش انداخت: مطمئنم وقتی راجعبهم حرف زده اوپا صدام کرده.
بکهیون پاهاش رو بالا آورد و روی مبل چهارزانو نشست و با بازکردن مشتش از طرف انگشت کوچیکهش شروع به شمردن دونهدونهی انگشتهاش کرد: خب راجعبه بابام نپرسم، راجعبه خودم نپرسم، تراژدی هم که میپیچونید، راجعبه آبجیتونم میپرسم چپچپ نگاه میکنید. چی بپرسم خب؟
- بهخاطر همین میخواستم موضوعت رو رد کنم.
کارگردان جوان سریع جواب داد و بکهیون با قیافهی متعجبی همونطور که دستش رو دو طرف بدنش باز میکرد گفت: مطمئنم تنها کسی که دوست داره فیلمی که شما موضوعش باشید رو ببینه من نیستم. یه بارش رو کوتاه بیاید. شاید درد نداشته باشه.
بهمحض تمومکردن جملهش لبخند زد و منتظر موند. چانیول چند لحظه عمیق به چشمهای پسرک نگاه کرد و درنهایت چشمهاش رو ریز کرد: مطمئن نیستم اینکه میخوای راجعبهم بیشتر بدونی خیلی به نفع جفتمون باشه.
ابروهای بکهیون که انتظار این جمله رو نداشت بالا پرید: چرا؟
چانیول بلافاصله زیر خنده زد و از جاش بلند شد، همونطور که از جلوی بکهیون رد میشد تا بهسمت بار بره دستش رو به موهاش کشید و بیخیال گفت: دارم جناییش میکنم.
گردن بکهیون که با حرکت چانیول حرکت میکرد با لمس دست مرد بزرگتر جمع شد. بکهیون مطمئن نبود همهی موهای تنش سیخ نشده باشن. دستش رو بالا آورد و به ساعد دوندونشدهش نگاه کرد. با ردشدن مرد بزرگتر گردن کشید و به کارگردان که روبروی کانتر ایستاده بود نگاه کرد: میخواید بنوشید؟ برنمیگردیم؟
YOU ARE READING
The Hands🎬
FanfictionFICTION : The Hands- دستها COUPLE : چانبک 🎬 GENRE : رمنس، روزمره، انگست، اسمات AUTHOR : #صفید EDITORS : ترنم و صدف READ ON : یکشنبه NC-20 داستان: روزی انگشت اشارهی دست چپِ بیون بکهیون با پوستر مسترکلاسهای کارگردان پارک برید و خط سرخ خو...