The Hands
15
هشتم
- انقدر در خودکارت رو بازوبسته نکن.
بکهیون که تقریبا یک ساعت بود پشت میزش نشسته بود و سعی میکرد تکالیفش رو انجام بده با صدای هماتاقیش نگاهش رو از کاغذ سفید زیر دستش گرفت و به چشمهای خستهی همکلاسیش دوخت: ضبط داشتین امروز؟
جونمیون سرش رو به نشونهی تایید بالاوپایین کرد و بکهیون لبهای خشکش رو تر کرد: خستهای یا میتونیم حرف بزنیم؟
جونمیون همونطور که گوشیش رو با دستمال مخصوص عینک پاک میکرد سرش رو بالاوپایین کرد: خسته نیستم میتونیم حرف بزنیم، صدای در خودکارت روی مخ بود.
- این یارو هم رو مخ منه.
جونمیون روبروی بکهیون روی تخت نشست: کدوم؟
بکهیون به پنجره اشاره کرد ولی همزمان گفت: این یارو پارک چانیول.
ابروهای جونمیون بههم نزدیک شد: چطور؟
بکهیون خیلی کوتاه مکالمهای که داشتن رو با فاکتورگرفتن از اشارهی کارگردان به بوسهشون ولی با اشاره به اینکه بهنوعی بهش پیشنهاد داده بود برای پسر بزرگتر تعریف کرد و جونمیون بهمحض ساکتشدن بکهیون با نگرانی پرسید: من الان نمیدونم واجبه حتما با همچین کسی باشی؟ هر سوراخی تو این دانشگاه و صنعت رو باز کنی دارن ازش بد میگن.
بکهیون نگاهش رو از جونمیون گرفت: داری میگی ردش کنم؟
- فعلا که اونی که پیشنهاد داده تویی و پارک چانیول قبولت کرده، من دارم میگم قبل از اینکه همه چیز بزرگتر از این شه تمومش کنی.
- ولی هیونگ...
بکهیون به جونمیون اجازهی بیشتر حرفزدن نداد و بهمحض ساکتشدنش گفت: من از اینکه براش آدم ویژهای باشم خوشم میاد. نمیدونم ممکنه بهم اجازه بده به بقیه بگم باهاشم یا از ترس لورفتن پیش بقیهی دوستپسرهاش ممکنه ازم بخواد همه چیز رو مخفی نگه داریم ولی میدونی، حتی فکرکردن بهش هم من رو به وجد میاره. من خواهرش رو دیدم. تا توی خونهش رفتم. مطمئن نیستم هرکس دیگهای هم این کار رو کرده باشه چون برای خواهرش این اتفاق جدید بهنظر میرسید و میدونی... من واقعا خوشم اومده از اینکه به همچین آدمی نزدیکم. یهعالمه جایزهی اسکار و خرس برلین و این چیزها توی قفسهی کتابخونهی خاکگرفتهش داشت و یه آکواریوم خالی. فکر کنم تمساح هم داره چون خیلی بزرگ بود. اصلا تو نگاهش کن از دور. من خودم بابام یه سلبریتیه اینطوری نیست که شهرتش مخم رو ترکونده باشه ولی مگه معنی میده یه سلبریتی بهاندازهی پارک چانیول جالب باشه و حس جالبی بهخاطر نزدیکبودن باهاش به آدم بده؟
YOU ARE READING
The Hands🎬
FanfictionFICTION : The Hands- دستها COUPLE : چانبک 🎬 GENRE : رمنس، روزمره، انگست، اسمات AUTHOR : #صفید EDITORS : ترنم و صدف READ ON : یکشنبه NC-20 داستان: روزی انگشت اشارهی دست چپِ بیون بکهیون با پوستر مسترکلاسهای کارگردان پارک برید و خط سرخ خو...