فردای اون روز کوک تو مود هیچی نبود...حتی نمیخواست بره مدرسه ولی به اصرار مادرش الان سرکلاس نشسته بود و به معادلات نامفهوم روی تخته نگاه میکرد.
حتی سراغ تهیونگ هم نرفته بود!
که این مورد خیلی نادر و غیرقابل باور بود!سنگینی نگاه یه نفر رو حس کرد و اخم کمرنگی بین ابروهاش نشست.
این نگاه...
سریع به پشت چرخید که ببینه اون نگاه سنگین از کدوم طرف بوده ولی کسی رو ندید!
حتی تهیونگ هم به کتاب توی دستش زل زده بود و باعث شد لبهای پسر کوچیکتر آویزون شن و با چهره ی گرفته تر از قبل به سمت استادشون برگرده.چرا همچین فکری کرده بود؟
البته که جونگکوک نمیدونست اون نگاه فقط میتونه متعلق به یه نفر باشه!
بعد از اینکه زنگ خورد، جین و هوسوک که مشکوک شده بودن به سمتش رفتن تا بفهمن مشکل دونگسنگ عزیزشون چیه!
هوسوک که کنارش نشسته بود، با لحن نگرانش گفت: #کوک...این چه قیافه ایه؟
سرشو انداخت پایین و ادامه ی شیرموزشو خورد ولی حتی اونم حالشو خوب نکرد و جلوی چشمای متعجب هوسوک و جین اونو تو سطل آشغال انداخت.
جین با تعجب پرسید:
@هی پسر...تو امروز واقعا حالت خوب نیست...چت شده؟با صدایی که هنوزم بخاطر بغضی که داشت و نتونسته بود از بین ببرتش، گرفته بود، گفت:
+چیز خاصی نیست.جین: زود باش بگو! از قیافت معلومه یه چیزی شده!
کوک که حوصله ی گیر دادناشون رو نداشت، ماجرای دیروز رو با صدایی که میلرزید تعریف کرد و بعد سرش رو پایین انداخت.
هوسوک با وجود اینکه با رفتار آقای جئون آشنا بود، با تعجب گفت:
#باورم نمیشه...جبن: یعنی هیچی الان نمونده؟
اخم کرد:
+چرا...ولی نصفشون به فاک رفتن.و بعد نگاهش رو به تهیونگ داد که داشت با چندتا از بچه ها حرف میزد و همچنان همون اخم و نگاه سرد همیشگی رو داشت و این قلب جانگکوک رو به تپش مینداخت...ولی تا دیروز هیچکس سمتش نمیرفت الان اونا کی بودن که دورش رو گرفته بودن؟
پاهاش با عصبانیت رو زمین ضرب گرفتن که از چشمهای هوسوک دور نموند!
با ابروهای بالا رفته پرسید:
#کوکی...مشکل فقط نقاشیا نیستن؟با حرص شروع کرد حرف زدن:
+تا دیروز هیچکس سراغش نمیرفت! امروز که بهش نیاز دارم دورش انقد پره که اصن یادش رفته جانگکوکی تو این دنیا وجود داره!!!هوسوک: زیادی حساس شدی! مگه میشه کسی از کلوچه خوشش نیاد؟
پوزخند زد:
+همه خوششون میاد هیونگ... به جز اون اصل کاری.
![](https://img.wattpad.com/cover/278683298-288-k187623.jpg)
YOU ARE READING
All Of My Life🧚♂️[Full]
Fantasy[کامل شده] کاپل: تهکوک [تهیونگ تاپ] ژانر: رومنس، فلاف، فانتزی، اِلف[پری بالدار]، اسمات، سوییت، هپی اند. جئون جونگکوک یه پسره که به شدت عاشق پری هاست و یه زندگی روزمره داره که به شدت ازش خسته شده و دنبال یکم هیجانه. خوشبختانه همه چیز با تهیونگی که با...