+ویکتور شی بهت گفته بودم قبل از ساعت هشت باید بیای خونه و الان هشت و نیمه! چه توضیحی داری؟
جونگکوک همونطور که گوشی دستش بود و داشت از پله های خونه پایین میومد، به تهیونگ که پشت خط بود گفت و اخمهاش توهم رفتن.
-بله معذرت میخوام سرورم. کارم طول کشید ولی الان در خدمتتونم.
خنده ی شیرینی از بین لبهاش بیرون اومد و رو یکی از مبل هاشون نشست و با لحن شیطونی گفت:
+فقط همین یه بار رو میبخشمت! کجایی؟تهیونگ هم آروم خندید و همونطور که به سمت خونه رانندگی میکرد، جواب داد:
-تو راهم بیبی. پنج دقیقه دیگه اونجام.+خوبه.
با همون لبخند روی لبهاش خواست گوشی رو قطع کنه ولی وقتی صدای تهیونگ رو شنید متوقف شد.
-جونگو؟
+جانم؟
پسر پشت خط، چند ثانیه مکث کرد.
و بعد با تمام احساسی که تو وجودش بود، خیلی آروم گفت:
-دوستت دارم...جونگکوک که داشت به صدای گرمش گوش میداد، لب پایینش رو بین دندون هاش گرفت.
این اعترافات گاه و بیگاه تهیونگ نه تنها هیچوقت براش عادی نمیشدن بلکه هر بار هیجان انگیز تر و پر احساس تر میشدن.
اون برای اینکه بتونه قلب تهیونگ رو به دست بیاره تلاش کرده بود و الان که داشت لذت عشقش رو حس میکرد، نمیتونست جلوی خوشحالیه بی اندازه اش رو بگیره.پسر پشت خط رو بیشتر از این منتظر نذاشت و اون هم آروم گفت:
+منم دوستت دارم ته ته...بیشتر از چیزی که فکرشو بکنی.و بعد جفتشون با قلب هایی که حالا تندتر از قبل میتپید و لبهای خندون، قطع کردن.
چند دقیقه همونطور تو خونه گشت و وقتی صدای بوق ماشین تهیونگ رو شنید، از منظره ی دریا که به لطف غروب خورشید به شدت زیبا شده بود، دل کند.
تهیونگش منتظرش بود!سریع از خونه بیرون رفت و وقتی دیدش که پشت فرمون نشسته، وقت بیشتری رو تلف نکرد و به سمت ماشین رفت و سوارش شد.
-اوه این بیبی منه که انقد خوشگل شده؟
تهیونگ به محض دیدنش گفت و نهایت لذت رو از گونه های رنگ گرفته اش برد.
این پسر خوب میدونست چطور دیوونه اش کنه!
ناخودآگاه به سمتش خم شد و گونه های صورتیش رو به نوبت بوسید و باعث خنده ی جونگکوک شد.+این بیبی توئه ولی حتی وقت نکرده یه خط چشم بکشه!
شونه هاش رو بالا انداخت و ماشین رو روشن کرد:
-به هرحال خوشگل ترین آدمیه که میشناسم.+کم لاس بزن!
-دلم میخواد!
سرش رو تکون داد و به نیم رخ تهیونگ که خستگی رو فریاد میزد نگاه کرد و نتونست جلوی فشرده شدن قفسه ی سینه اش رو بگیره.
VOCÊ ESTÁ LENDO
All Of My Life🧚♂️[Full]
Fantasia[کامل شده] کاپل: تهکوک [تهیونگ تاپ] ژانر: رومنس، فلاف، فانتزی، اِلف[پری بالدار]، اسمات، سوییت، هپی اند. جئون جونگکوک یه پسره که به شدت عاشق پری هاست و یه زندگی روزمره داره که به شدت ازش خسته شده و دنبال یکم هیجانه. خوشبختانه همه چیز با تهیونگی که با...