-داری چه غلطی میکنی جئون جونگکوکککککک!!!!؟؟؟؟
خرگوش بیچاره که داشت خودش رو به گردن جونگکوک میمالید و پسرک رو میخندوند، بخاطر صدای بلند تهیونگ از رو شونه اش پایین افتاد و با چشمای درشت به تهیونگ نگاه کرد.
این پسر دیوونه بود؟جونگکوک هم که بخاطر صداش لرزیده بود، با بهت برگشت و دیدش که داره نفس نفس میزنه و چشمهاش قرمز شدن...باز چیشده بود؟؟؟
وقتی دید خم شده و زانوش رو گرفته، با نگرانی به سمتش رفت و رو به روش ایستاد:
+چ-چیشده؟نگاه آتشینش رو از خرگوش خیره سری که همونطور بهش زل زده بود جدا نکرد و همچنان سعی داشت با چشمهاش از رو زمین محوش کنه!
خطاب به جونگکوک گفت:
-پام خورد به میز...چرا گذاشتی گردنتو ببوسه؟چشمهای کوک با بهت درشت شدن و تکخندی از تعجب زد:
+چی؟؟؟بالاخره نگاه عصبیش رو گرفت و به جونگکوک داد.
-میگم چرا اجازه دادی اونننن گردنتو ببوسه؟؟؟!!
روی کلمه ی "اون" تاکید کرد و با انگشت بهش اشاره کرد.
جونگکوک هم که خندش گرفته بود گفت:
+داشتم باهاش بازی میکردم!حتی توضیح دادن همچین مسئله ای هم خنده دار به نظر میرسید!
تهیونگ به یه خرگوش بیست سانتی متری حسودی کرده بود؟خودش رو نباخت و با همون اخم گفت:
-همه ی حیوونای اینجا عقل دارن متاسفانه!!! اون لعنتی واسه اینکه حرص منو دراره بهت میچسبه!!!+گفتم راجبش درست حرف بزن!!!
حاضر بود قسم بخوره بعد از شنیدن حرف جونگکوک، پوزخند اون موجود شیطانی رو دید.
اون همین الان به تهیونگ پوزخند زده بود!!!!!!!و بدتر از اون، وقتی بود که به سمت جونگکوک دویید و خیلی مظلومانه خودش رو به پاش مالید.
تهیونگ دیگه نمیتونست تحمل کنه و حرف آخر جونگکوک تیر خلاص بود!+ببین ناراحتش کردی.
و خم شد و خرگوشش رو تو بغلش کرد و باز هم آروم آروم نازش کرد.
دماغش رو روی گوش های کوچولوش کشید و با لحن کیوتی گفت:
+ناراحت نباش کوچولو! تهیونگ کلا آداب معاشرت بلد نیست.-چییی؟!!
با دهن بازمونده، دیدشون که چطور به سمت تخت رفتن...مثل یه کاپل خیلی عاشق به نظر میرسیدن!
حتی دیگه نمیتونست واکنش نشون بده و قبل از اینکه دهنش باز شه، یکی از خدمه در زد.×جونگکوک شی ناهار حاضره.
+ممنون!!
خرگوش رو کف دستش گذاشت و دم کوچیکش رو نوازش کرد:
+میخوای با من ناهار بخوری؟بعد از تاییدی که ازش گرفت، خنده ی خرگوشیش رو بهش نشون داد و از رو تخت بلند شد و از اتاق بیرون رفت.
BẠN ĐANG ĐỌC
All Of My Life🧚♂️[Full]
Viễn tưởng[کامل شده] کاپل: تهکوک [تهیونگ تاپ] ژانر: رومنس، فلاف، فانتزی، اِلف[پری بالدار]، اسمات، سوییت، هپی اند. جئون جونگکوک یه پسره که به شدت عاشق پری هاست و یه زندگی روزمره داره که به شدت ازش خسته شده و دنبال یکم هیجانه. خوشبختانه همه چیز با تهیونگی که با...