♡(تو چی هستی؟) Pt.6

4.5K 811 402
                                    

بعد از اینکه مامانش از اتاق بیرون رفت، مثه خرگوشی که دنبال هویج میدوعه، به سمت گوشیش خیز برداشت و گرفتش و بدون لحظه ای مکث، تو مخاطباش رفت...

حالا اسم تهیونگ رو چی سیو میکرد؟

Taehyung

+نه خیلی معمولیه

Tae Tae

+بد نیس

My Tae♡

+یسسسسسسسس

اسمشو با یه قلب سیو کرد و با لبخند به صفحه گوشیش زل زد.
اینکه یه روز بتونه تهیونگ رو متعلق به خودش خطاب کنه باعث میشد دلپیچه ی شیرینی رو حس کنه.

و کسی چه میدونست...شاید یه روزی...

افکارش رو پس زد.
فعلا باید تو حال زندگی میکرد!
خب خیلی زشت بود اگه همین الان بهش پیام میداد؟

صدای کوتوله های تو مغزشو شنید:

"باید بهش پیام بدی"

"نه! چرا باید همچین کاری کنه؟"

"کراششه خب!"

"کراش نه! عشقشه درواقع"

"خب پس حتما باید پیام بده!"

"وات د فاک؟"

"خودت وات د فاک؟"

کلافه سرشو تکون داد و یکم گوشیش رو تو دستش چرخوند.
میدونست این دوتا هیچوقت نمیتونن کمکش کنن!

در نهایت به حرف قلبش گوش کرد و تصمیم گرفت پیام بده!

وارد صفحه چت شد:

+سلاااام*-*

چند دقیقه منتظر موند ولی جوابی نگرفت.

اخم کرد و دوباره تایپ کرد:
+میدونی که جواب سلام واجبه کیم تهیونگ؟

دوباره هم همین اتفاق افتاد...
هیچ جوابی نبود!

چیزی که خیلی واضح بود این بود که تهیونگ کاملا دو قطبیه!
وگرنه این حجم از تغییر رفتار به فاصله ی چند دقیقه واقعا ممکن نبود!

البته شاید هم بود...

این بار با عصبانیت تایپ کرد:

+وات د فاککک؟؟؟

به محض اینکه پیام ارسال شد، گوشیشو قفل کرد و رو تخت پرتش کرد.
اون عوضی حق نداشت بهش کم توجهی کنه!

بعد از چند لحظه با شنیدن صدای گوشیش از جاش پرید و دید یه پیام داره!

تهیونگ بود؟؟؟

سریع بازش کرد و با ذوق وارد صفحه چت شد ولی با دیدن محتوای پیام ذوقش خوابید...

-مزاحمی

+من مزاحمم؟:(

-آره

+بد اخلاق

All Of My Life🧚‍♂️[Full]Where stories live. Discover now