فردای اون شب طولانی، تهیونگ زودتر از خواب بیدار شد و اولین چیزی که دید، چهره ی غرق در خواب جونگکوک بود که لبخند رو به لبهاش آورد.
پسر کوچیکتر مثل یه کوآلا بغلش کرده بود و لبهاش غنچه بودن و اون لباس سفید و نور خورشید که روی صورتش افتاده بود باعث شده بود مثل یه فرشته ی معصوم به نظر برسه.اینکه صبح ها اولین چیزی که میبینه چهره ی غرق در خواب خرگوشش باشه تا روزش رو بسازه، بهترین چیزی بود که میتونست تو زندگیش تجربه کنه!
دستش رو روی کمرش گذاشت و یکم جلو کشیدش. نمیخواست اذیتش کنه و خوابش رو بهم بزنه چون هنوز نیم ساعت وقت داشت و شب قبل نتونسته بود راحت بخوابه ولی درنهایت دستشو بلند کرد و رو موهای ابریشمیش گذاشت و از جلوی چشمهاش کنارش زد.
چشماش هنوز هم بخاطر گریه ی دیشب پف داشتن ولی کی گفته این باعث شده بود چیزی از زیباییش کم بشه؟
جونگکوک در هر حالتی زیبا بود و تهیونگ این رو میدونست!همونطور که داشت موهاش رو نوازش میکرد، نگاهش سمت لبهای صورتیش رفت...
حرکت دستش متوقف شد و چند ثانیه فقط بهشون خیره شد.
به عنوان عشقش میتونست ببوستش؟سرش رو یکم جلو برد و تو فاصله ی چند میلی متری از لبهاش متوقف شد...یکم مکث کرد و در نهایت لبهاش رو روی لبهای غنچه شده ی جونگکوک گذاشت...
حسی که اون لحظه داشت، قابل توصیف نبود...
انگار که مدت ها منتظر بوده تا چیزی رو به دست بیاره و الان کاملا بهش رسیده بود...
ناخودآگاه پلک هاش روی هم افتادن و ضربان قلبش به شدت بالا رفت.در عین هیجان، آرامش عجیبی رو حس میکرد...چیزی که تا حالا براش اتفاق نیوفتاده بود!
قرار نبود یه بوسه ی عمیق باشه چون پسرک الان خواب بود ولی نتونست جلوی خودشو بگیره و آروم لب پایینش رو یکم حرکت داد و مکیدش.
بخاطر نرمیه بیش از حد لبهاش، چشماش درشت شدن و حلقه ی دستش رو دور کمر کوک محکمتر کرد و فشار لبهاش رو بیشتر...
هر چی بیشتر ادامه میداد بیشتر تشنه میشد...
آروم سرش رو عقب کشید و به لبهای متورمش نگاه کرد.
اولین بوسه ی جونگکوک رو ازش گرفته بود و در عوض اولین بوسه ی خودش رو بهش داده بود!
BẠN ĐANG ĐỌC
All Of My Life🧚♂️[Full]
Viễn tưởng[کامل شده] کاپل: تهکوک [تهیونگ تاپ] ژانر: رومنس، فلاف، فانتزی، اِلف[پری بالدار]، اسمات، سوییت، هپی اند. جئون جونگکوک یه پسره که به شدت عاشق پری هاست و یه زندگی روزمره داره که به شدت ازش خسته شده و دنبال یکم هیجانه. خوشبختانه همه چیز با تهیونگی که با...