جونگکوک هنوز هم درگیر احساسات ناشناخته ای بود که نسبت به تهیونگ داشت.
هم میخواست و هم نمیخواست...
عقلش میگفت نه و قلبش فقط تهیونگ رو میخواست...
باید چیکار میکرد؟
از طرفی اون پیرمرد مرموز توی پارک بدجور ذهنش رو بهم ریخته بود...
به حدی که حتی نمیتونست دیگه رو احساساتش تمرکز کنه!با دیدن ساعت که هفت صبح رو نشون میداد، فهمید از دیشب تا حالا چشم روهم نزاشته و فقط و فقط به یه چیز فکر کرده...
کیم تهیونگ!
با کلافگی از جاش بلند شد و وقتی خودش رو تو آیینه دید وحشت کرد!
این چشمهای قرمز فقط نتیجه ی بیخوابی هاش بودن؟
فقط بیخوابی؟
ادای گریه دراورد:
+حالا با این قیافه چجوری پاشم برم مدرسه؟؟؟مشتش رو پر از آب یخ کرد و یهو رو صورتش پاشید که باعث شد از سرماش لرزی کنه.
فحشی زیر لب داد و سریع بیرون رفت.
اصلا نمیخواست دیر برسه.طبق معمول مادر عزیزش براش یه صبحونه ی مفصل، متشکل از شیرموز، توت فرنگی، نوتلا و نون تست آماده کرده بود که لبخند رو به لبهاش آورد.
یکی از بزرگترین خوش شانسی های جونگکوک، بدون شک همین مادر بینظیر و همه چیز تموم بود!سریع صبحونه اش رو خورد و بعد از پوشیدن لباس هاش از خونه خارج شد.
هر چند که نتونست چشمهای قرمز و گودی زیر چشمهاش رو از بین ببره!تو راه مدرسه باز هم به تهیونگ فکر کرد...
چطور تونسته بود تو یه ثانیه عاشقش شه؟
همچین چیزی از نظر علمی، طبیعی بود؟اصلا عشق مگه عقل و علم و طبیعت و منطق حالیش میشد؟
سرش رو با کلافگی تکون داد و به بطریِ فلزی ای که جلوی پاش افتاده بود با حرص، ضربه ی محکمی زد که باعث شد از رو زمین بلند شه و روی سر یه نفر فرود بیاد.
ابن چه چه شانس فاکی ای بود؟-آخ لعنتی!!
با عجله و نگرانی به سمتش رفت و دستش رو روی کتف همون فرد گذاشت:
+م-من...معذرت میخوام...خوبید؟با بلند شدن سرش و دیدن چهره اش، دستاش از روی کتفش شل شدن و ناخودآگاه یه قدم عقب رفت.
تهیونگ...
حتی خودش هم دست از سر پسرک برنمیداشت!
لب پایینش رو گزید و یه تعظیم کوتاه کرد:
+م-معذرت میخوام آقای کیم.سریع ازش دور شد و به سمت مدرسه راه افتاد و فحشی زیر لب به خودش داد.
آقای کیم دیگه از کجا اومده بود؟بعد از رفتنش، تهیونگ پوزخند عصبی ای زد و جایی که بطری خورده بود رو مالید.
حالا شده بود آقای کیم؟
مشکل این پسر چی بود؟یه روز خوب بود یه روز بد!
اهمیتی نداد و اون هم پشت سرش وارد مدرسه شد.
ESTÁS LEYENDO
All Of My Life🧚♂️[Full]
Fantasía[کامل شده] کاپل: تهکوک [تهیونگ تاپ] ژانر: رومنس، فلاف، فانتزی، اِلف[پری بالدار]، اسمات، سوییت، هپی اند. جئون جونگکوک یه پسره که به شدت عاشق پری هاست و یه زندگی روزمره داره که به شدت ازش خسته شده و دنبال یکم هیجانه. خوشبختانه همه چیز با تهیونگی که با...