با سرخوشی خندیدم و روی بلا آب پاشیدم. جیغ کشید و سعی کرد اونم روی من آب بپاشه ولی سریع رفتم زیر آب. شنا کردم به سمتش و از زیر آب پاهاشو گرفتم و پایین کشیدمش. بعد از چند لحظه با هم رفتیم روی آب و شروع کردیم به خندیدن. ازش فاصله گرفتم و یکم دورتر مشغول شنا کردن شدم.
رفتم زیر آب و بعد از چند لحظه بالا اومدم و روی صورتم دست کشیدم و چشمامو باز کردم. هریو دیدم که داشت از دور به این سمت میومد. رفتم سمت بلا. هری رسید و گفت:
_ چرا به من خبر ندادید؟
_ من کلی تلاش کردم بیدارت کنم. اما تو تقریبا به خاطر این کارم منو زدی!
_ دورغ میگی!
_ باور کن. تو منو زدی و گفتی میخوام بخوابم!
_ من هیچ وقت کسیو نمیزنم.
کنار رودخونه نشست و پاهاشو فرو کرد تو آب و پرسید:
_ اینجا خطرناک نیست؟
_ خیالت راحت. اینجا دقیقا شبیه یه استخره. عمق آب از دو متر بیشتر نمیشه.
با دستم بهش اشاره کردم که بیاد تو آب.
تی شرتش رو درآورد و با یه حرکت آروم اومد توی آب. چشم از بدنش گرفتم و رفتم عقب تر.
_ آبش یکم سرده.
_ عادت میکنی.
یکم شنا کرد و بعد که مشخص بود به دمای آب عادت کرده اومد سمت من.
_ من زدمت؟
خطرو احساس کردم و ازش فاصله گرفتم و با نیشخندی گفتم:
_ آره.
جیغ کشیدم و سریع شنا کردم و ازش دور شدم. با خنده سعی میکرد پاهامو بگیره و منو پایین بکشه. چند بار دستش به پام خورد ولی از دستش در رفتم. یه دفعه رفت سمت بلا و اونو که مشغول تشویق کردن من بود گرفت و با خودش برد زیر آب. وقتی بالا اومدن بلا جیغ کشید و سعی کرد فرار کنه ولی اصلا موفق نبود و هری بلندش کرد و کمی دورتر پرتش کرد روی آب. بلا با سرخوشی جیغ کشید. من خندهام گرفته بود. بابا رو دیدم که با لبخندی سه تا نوشیدنی برامون آورد و گفت:
_ خوش بگذرونید بچه ها. فقط تا آخر شب وقت دارید.
هری گفت: چرا شما نمیاید؟
بابام چشمک زد و گفت: به ما دو تا اون تو خوش میگذره.
با لبخند به رفتن بابام نگاه میکردم که هری از این غفلتم استفاده کرد و اومد سمتم و منو پایین کشید. سریع نفس گرفتم و رفتم زیر آب. میخواست خودش بره بالا ولی نذاشتم و گرفتمش و با تمام قدرت پایین کشیدمش. زیر آب با هم میجنگیدیم و نمیذاشتم اون یکی بره بالا. بالاخره وقتی هر دومون نفس کم آوردیم کوتاه اومدیم و برگشتیم بالا. دیدم که بلا از آب بیرون رفته و سمت خونه میره. بلند داد زدم:
YOU ARE READING
Fake
Fanfictionهمه چیز قرار نیست طبق برنامه پیش بره در حال ویرایش (بعضی پارتها تغییرات خیلی جزئی و غیرضروری دارن)