36

1.9K 219 70
                                    

بالاخره چشمامو باز کردن. فهمیده بودم که وارد جایی شدیم و حالا میدیدم که یه خونه است. یه خونه‌ی نسبتا بزرگ و شیک با تجهیزات کامل. نمیفهمیدم که چرا باید اینجا باشم و اصلا نمیدونستم که توی کدوم نقطه از دنیام. بعد از پیاده شدن از هواپیما حدود یک ساعت سوار ماشین بودیم و تموم این مدت چشما و دستام بسته بود. از شدت گیجی نمیدونستم باید چه واکنشی نشون بدم. اتفاقاتی که افتاده بود رو باور نمیکردم. شرایط واقعا افتضاحی بود. میدونستم جونم در خطر نیست اما این که دقیقا قراره چه بلایی سر خودم و زندگیم بیاد رو نمیفهمیدم و همین عذاب‌آورترین چیز ممکن بود. یکیشون منو جلو کشید و دستام رو باز کرد. به خاطر فشاری که روم بود و اصرار عجیبی که تو غذا نخوردن داشتم، به شدت ضعیف و بیحال شده بودم. از روز قبل که استرس به هم زدن با هری رو داشتم نتونسته بودم چیزی بخورم. سریع خودمو روی مبلی انداختم و به اون دو تا که توی خونه دور خودشون میچرخیدن خیره شدم. دلم میخواست ازشون بپرسم که قضیه چیه ولی میدونستم که تا خودشون نخوان چیزی دستگیرم نمیشه. پس فقط نشستم و بهشون نگاه کردم. بالاخره یکیشون اومد سمتم و گفت:

_ هی... حواست به من هست؟

سرمو تکون دادم.

_ میدونم که دوست داری بدونی اینجا چه خبره نه؟

یه دفعه صاف نشستم و با توجه بیشتری بهش نگاه کردم. قضیه جدی‌تر شد.

_ خب من میخوام بهت بگم.

_ زودتر لطفا!

روی میزی که جلوم بود نشست و گفت:

_ میخوام مطمئن شم که تمام حواست به منه!

_ من الان هوشیارم و تمام حواسم به توئه!

_ خب! تو قراره یه مدتی رو اینجا بمونی!

_ چی؟ چرا؟

_ ببین... ما تجربه‌های افتضاح زیادی در این مورد داریم. میدونی؟ اگه تو و هری نزدیک هم باشید قطعا سوتی میدید و گندای زیادی بالا میارید.

_ هی! من و هری قرار بود تا چند ماه رابطمون مخفی بمونه. چه مشکل دیگه‌ای وجود داره؟

_ خب! میدونی؟ شما فرصتتونو سوزوندید، گند زدید در واقع!!!

_ چی؟

_ اونا دفعه‌ی قبل بهتون اعتماد کردن و شما رو وارد یه رابطه کردن ولی شما کارو خراب کردید. دیگه نمیتونن بهتون اعتماد کنن!

_ نه! نه! ما که هر کاری بهمون گفتن انجام دادیم!!!

_ ولی قرار نبود تو و هری بعد چند ماه برگردید. حالا مجبورن با این کنار بیان! شما تمام برنامه‌ها و منافع شرکتو به خطر انداختید.

از شدت عصبانیت نفسهام تند شده بود.

_ هی آروم باش! این فقط یه مدت کوتاهه!

FakeWhere stories live. Discover now