• 16 Sun خورشید

989 253 735
                                    

Five years later | پنج سال بعد

{سال 2017}


[ من بزرگت کردم ! ]

از کفش های پاتیناژی که با پا داشت گرفته تا ساپورت بی رنگش و پیراهن سفیدی که با پولک های براق تزیینات شده بود رو از نظر گذروند

نگاهی به دست های ظریفش که با لاک بی رنگی که شامل براق کننده و اکلیل آبی رنگ بود انداخت
بطرز انکار ناپذیزی زیبا بود و میتونست نگاه جمعیت رو به خوبی احساس کنه

با استرس دولا شد و بند های کفشش رو محکم بست

با استارت موزیکی که توسط پیانو نواخته میشد و بعد تغییر در نور پردازی سالن، زمانی که نور دایره ای شکلی اندامش رو احاطه کرد دست هاش رو از هم باز کرد و هنرنماییش رو روی یخ به نمایش گذاشت

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

با استارت موزیکی که توسط پیانو نواخته میشد و بعد تغییر در نور پردازی سالن، زمانی که نور دایره ای شکلی اندامش رو احاطه کرد دست هاش رو از هم باز کرد و هنرنماییش رو روی یخ به نمایش گذاشت

پاهای زیباش رو دور هم میچرخوند و با خیالی آسوده چشم هاش رو بسته بود
زین روی پاهای خودش سوار بود..این مثل رویا بود!

روی نوک انگشت توقفی کرد و بعد پاهاش رو نود درجه از هم باز کرد تا دامنِ پیراهن زیبایی خودش رو به رخ تماشاچی ها بکشه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

روی نوک انگشت توقفی کرد و بعد پاهاش رو نود درجه از هم باز کرد تا دامنِ پیراهن زیبایی خودش رو به رخ تماشاچی ها بکشه

روی نوک انگشت توقفی کرد و بعد پاهاش رو نود درجه از هم باز کرد تا دامنِ پیراهن زیبایی خودش رو به رخ تماشاچی ها بکشه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Umbrella [Ziam]Where stories live. Discover now