part 46

323 93 78
                                    

لطفا اول ووت بدید بعد بخونید کیوتی ها.

فردا صبح اتریس باز هم بدون ییبو به قراری رفت که هیچ کس اطلاعی راجبش نداشت و از وقتی وارد پکن شده بودن این سومین باری بود که بدون همراهی ییبو بیرون میرفت. ییبو کم کم داشت نسبت به این تنها رفتناش مشکوک میشد اما تصمیم گرفت فرصتو غنیمت بشمره و با سونگیون و لوهان تماسی داشته باشه.

 هنوز فرصت نکرده بود اطلاعات زی یی رو که بهشون سپرده بود تحویل بگیره. تماس سه نفره رو برقرار کرد و پشت خط منتظر شد تا جواب بدن. بالاخره لوهان تماس رو جواب داد.

لو: الو

صداش یکم زیادی خسته بنظر میرسد

_ سلام لو گه

لو: ییبو خوبی؟

_ ممنونم اما تو خوب بنظر نمیرسی

صدای هوفشو از پشت تلفن شنید قبل اینکه لوهان جوابی بده تماس آخرم وصل شد

سونگ: بله بفرمایید

_ اوه اوه چه رسمی

سونگ: عه تویی ییبو چخبر؟ خوش میگذره با اتریس جونت؟

کلماتش همراه با طنز بود اما لحنش....

ییبو مطمئن شد توی عمارت اتفاقی افتاده که اونو اتریس ازش بیخبرن.

_ سونگ لوهان اونجا اتفاقی افتاده؟

صدایی شبیه صدای پیجر بیمارستان از پشت خط شنیده شد

سونگ: لوگه هنوز بیمارستانی؟

ییبو نگران و مضطرب شد

_ چی؟ بیمارستان؟ اونجا چه خبره؟ لوگه بیمارستان چیکار میکنی؟ اتفاقی افتاده؟

لو: آروم باش چیزی نیست برای من اتفاقی نیوفتاده

تشویشش بر اثر ندونستن مسئله ای، که از عادتای بارزش بود، باز گردن گیرش شد و نا آروم تر از قبلش کرد.

_ میشه یکی به من بگه جریان چیه؟

سونگیون که دید لوهان قصد نداره حرفی بزنه جوابش رو داد

سونگ: کریس تصادف کرده

_ چییی؟

لو: امروز صبح وقتی داشتیم می رفتیم کلاب خواست از یه خیابون دیگه برم و جلوی یه زیرزمین مانندی پارک کنم. بهم گفت اونی که اون پایینه نزول خوره و بهشون بدهکاره پولی که ازش میگیره رو قراره بدن به یکی از برنده های قمار دیشب......بدون هیچ مشکلی به اونجا رفت ولی وقتی برگشت، موقع رد شدن از خیابون یه ماشین ساده با سرعت به سمتش اومد و بهش زد. معلوم بود با قصد و غرض اومده اما خداروشکر حواسش جمع بود، زود فهمید و خودشو پرت کرد

_ آسیب زیادی که ندیده؟

لو:  اگه سر اسیب دیده و دست ضرب دیده اش رو فاکتور بگیریم نه خیلی

ATHERIS (S1)Where stories live. Discover now