ATHERIS (S1)

part 47

لطفا قبل از خوندن ووت بدید و کامنت یادتون نره سوییتی ها.

لوهان متعجب نگاهش رو بین تائو که یک ریز غر میزد و کریس که با خونسردی بهش گوش میداد میچرخوند. بعد از تصادف کریس تمام تلاشش رو کرده بود که تائو خبردار نشه ولی وقتی دکتر گفته بود به خاطر احتیاط و ضربه ای که به سرش خورده باید دو روز توی بیمارستان بمونه، ناچار شده بود بهش اطلاع بده.

اصلا دلش نمیخواست زمانی که تائو به بیمارستان اومد رو به یاد بیاره. تائو به قدری خشمگین و ترسناک شده بود که لوهان جرعت نمیکرد حتی بهش نگاه کنه. توی تمام مدتی که وارد باند شده بودن اولین بار بود که اون رو انقدر عصبانی میدیدن و به جرعت میتونستن بگن این تائو به راحتی توانایی کشتن کلی آدم رو داره.

از طرفی این خشم نشون میداد رابطه بین اون سه نفر چقدر عمیقه و اصلا دوست نداشتن به این فکر کنن که اگه به جای تائو، اتریس از ماجرا خبردار میشد و اینجا بود چه اتفاقی میوفتاد و چند نفر کشته میشدن. به شدت از ییبو برای تصمیم عاقلانه ای که گرفته بود ممنون بودن، یک جورایی جونشون رو نجات داده بود.

امروز روزی بود که کریس مرخص میشد و تائو درحالیکه بهش کمک میکرد لباس هاش رو عوض کنه غر میزد.

تائو: من از دست تو و ژان باید چیکار کنم؟ خستم کردید....یا اون آش و لاش میشه یا تو

کریس بی حرف به دی دی غر غروش که از وقتی وارد اتاق شده ثانیه ای هم ساکت نشده بود نگاه میکرد.

تائو: چیه؟ چرا اونطوری بهم نگاه میکنی؟ مگه دروغ میگم؟ بعد من بدبخت هر دفعه باید شما رو جمع و تر و خشک کنم. انگار نه انگار من از شما کوچیک ترم

کریس: اختیار داری این چه حرفیه من و ژان از این به بعد بهت میگیم گه

تائو با حرص ضربه محکمی به بازوی سالم کریس زد.

تائو: حالا من رو مسخره میکنی آره؟ باشه باشه تلافی میکنم

بعد از اینکه کمکش کرد لباس های بیمارستان رو با لباس های خودش عوض کنه، با گرفتن بازوش از روی تخت بلندش کرد.

کریس: تائو پاهام که آسیب ندیده خودم میتونم راه....

تائو: حرف نزن. هرچی من میگم میگی چشم

نگاه خشمگینی به لوهان انداخت و با چشم غره ای که بهش رفت، اون رو متوجه کرد. لوهان با دیدن اون نگاه سریع جلو اومد و وسایل رو از دست تائو گرفت و اون طرف کریس ایستاد تا اگه به کمک نیاز داشت بهش کمک کنه.

کریس: تائو به ژان حرفی نزنی

تائو: نه حرفی نمیزنم. خودم به جای ژان اول تو رو میکشم و بعد جنازه اون کسی که جرعت کرده بهت اسیب بزنه رو دم در خونه رییس میندازم تا بفهمه نباید از نبود ژان سواستفاده کنه