part 6

468 121 25
                                    

نزدیک های صبح بود که ژان به عمارت برگشت. بی سر و صدا وارد شد و به سمت اتاق کارش رفت که دم در اتاقش با کریس مواجه شد

+ ریس اینجا چیکار میکنی؟ ساعت 4 صبحه

_ منتظرت بودم خیلی دیر کردی

ژان در اتاق رو باز کرد و رفت داخل، کریس هم دنبالش رفت و در رو بست.

+ اون عوضی تا همین الان منو معتل نگه داشت و حتی نگفت چیکارم داره بعد چون میخواست به هرزه هاش برسه منو مرخص کرد بدون اینکه من رو ببینه

_ تا الان همینجوری اونجا بودی؟

+ همینجوری بیکارم نبودم، سرکی به افرادش کشیدم ببینم آدم جدید اضافه کرده یا نه و دو تا برنامه بعدی رو بررسی کردم. خب تو بگو چیکار کردی؟

_ ایان آوردشون....6 نفر بودن که 3 نفر رو توی عمارت اصلی نگه داشتم و 3 نفرم فرستادم جز نگهبانا تا بعد بفرستمشون عمارت رییس برای ماموریت ها

+ خیلی خب....ایان رو بیار اینجا میخوام قبل از اینکه ببینمشون اطلاعات لازم رو بدونم

_ باشه

کریس از اتاق رفت بیرون ، ژان برگه های روز میز که شامل اطلاعات 6 نفر جدید بود رو از روی میز برداشت و یکی یکی بررسی کرد. وقتی به برگه اطلاعات ییبو رسید مکثی کرد و با دقت نگاهی به عکسش انداخت. اخم محوی کرد، از نگاه مطمئن و سردش خوشش نمیومد. برگه ها رو روی میز انداخت و منتظر اومدن ایان و کریس شد، انتظارش زیاد طولانی نشد و در اتاق به صدا در اومد

+ بیا تو

هر دوشون وارد شدن و ژان با دیدن قیافه خابالود و شلخته ایان لبخند محوی زد

ایان: سلام رییس

+ سلام متاسفم مجبور شدی این ساعت بیدارشی ولی مهم بود

ایان سریع خودشو جمع و جور کرد و دست به موها و لباسش کشید

_ نه نه مشکلی نیست من منتظرتون بودم

+ خیلی خب بشین

ایان روی مبل نشست و کریس هم رو به روش

+ خب؟

_ از زمانی که بهم گفتین نیاز به دستیار دارید تمام افراد جدیدی که به کلاب میومدن رو بررسی میکردن. از همون روزای اول نظرم رو جلب کردن و وقتی به کریس لائوشی گفتم، گفت حواسم بهشون باشه. منم از همون موقع که بهم گفت تمام حرکاتشون رو زیر نظر داشتم و حتی دو نفر رو برای تعقیب و بررسی اطلاعات شخصیشون گذاشتم، تا مطمئن باشم با افراد مشکوک یا افرادی که ممکن باعث خطر برای ما بشن برخورد نداشته باشن. راجب اطلاعات شخصی هرکدوم، مثل اینکه والدینشون 3 سال پیش توی سقوط پروازی که به پکن بوده حضور داشتن و همشون جونشون رو از دست دادن. هیچکدوم هم خواهر و برادر ندارن و از همون موقع با خانواده های والدینشون در ارتباط نبودن. هرسه تاشون باهم دوستن و باهم زندگی میکنن کار خاصی جز کلاب ندارن و زیاد از خونشون خارج نمیشدن، چون والدین پول داری داشتن و حساب های نسبتا پر پولی نیازی به کار کردن ندارن. راستی بررسی هم کردم که هیچ سوء سابقه ای نداشته باشن و سابقشون پاک پاک بود. هیچ خلافی نبود که بعدا پلیس رو توی شرایط خاصی بهشون مشکوک کنه. توی کلاب هم هیچ رفتار مشکوک یا بدی نداشتن و فقط مشروب میخوردن گاهی قمار میکردن و بعد دو سه ساعت میرفتن. هرسه تاشون هوش بالایی دارن و بهترین قمار بازای ما رو شکست دادن

ATHERIS (S1)Where stories live. Discover now