part 3

572 134 31
                                    

زن با شنیدن صدای بهشتی فردی که فقط دو بار موفق به دیدنش شده بود سرش رو با وحشت بالا آورد

_ ا...اتریس

اتریس با لبخندی که کمتر کسی موفق به دیدنش میشد بهش نزدیک تر شد و دست هاش رو دو طرف بدن زن روی میز گذاشت و با صدای آرومی حرف میزد.

+ بانوی زیبای عمارت چرا باید این وقت شب تنها باشه؟

زن که مبهوت لبخند زیبا و هرم نفس های پسر جذاب رو به روش که به صورتش برخورد میکرد شده بود، با گیجی به حرف اومد

_ ای...اینجا چیکار میکنی؟

اتریس با همون لبخند فاصله اش رو با صورت زن که به حالت مسخ شده با حرکش عقب گرد میکرد، کم کرد. به طوری که فاصله صورت هاشون به بند انگشتی کشید. آروم سرش رو خم کرد و بینی خوش تراشش رو به زیر گردن زن کشید.

وقتی از مسخ شدن کامل زن مطمئن شد عقب رفت، روی مبل توی اتاق نشست و پاهای بلندش رو روی هم انداخت.

+ از اخرین باری که دیدمت مدت زیادی میگذره......اما چنین چهره زیبایی هرگز از ذهنم بیرون نمیره. بلاخره بعد از تلاش های فراوان موفق به ملاقاتت شدم.

_ چرا اینطوری؟

اتریس با حالت جذابی یه ابروشو داد بالا

+ مشکلی نداری همسرت بفهمه من میخواستم ببینمت؟ من دلم میخواد مکالمه بینمون خصوصی بمونه لیدی

و در اتمام حرفش چشمک ریزی زد. به راحتی میتونست تاثیر رفتارها و حرف ها و طرز حرف زدن صمیمانه شو روی زن مقابلش ببینه و همین باعث شد لبخندش پر رنگ تر بشه. زن بعد از بلند شدن از سرجاش، اومد کنارش نشست و دستش رو روی رون پاش گذاشت.

_ میتونی می رونگ صدام کنی

+ این اسم واقعا برازنده همچین چهره زیباییه

می رونگ خودشو به اتریس نزدیک تر کرد و دستشو روی قفسه سینه محکمش کشید و لبخند دلربایی زد.

اتریس موهاش بلندش رو نوازش کرد و لحظه ای بعد صدای خفه شلیک گلوله توی گوشش پیچید و چشمای مبهوت شده اش پوزخندی رو لب هاش آورد.

+ همسرت با دخالت توی کار ما اشتباه بزرگی کرد....کاش فرصت اینو داشتی که بهش بگی دفعه بعد زندگیشو به آتیش میکشم

از جاش بلند شد و از در پشتی اتاق بیرون رفت و برای خبر کردن حضورش دو بار شلیک کرد. بعد به سرعت از در پشتی بیرون رفت و سوار ماشین که منتظرش بود شد.

+ راه بیوفت

تائو دستمالی به سمتش گرفت تا خون روی صورتشو پاک کنه. اتریس دستمالو گرفت و صورتشو پاک کرد

+ ببینم فیلم رو

تائو لپ تاپ رو به سمت اتریس گرفت. با دیدن حرکات دستپاچه مرد و گریه هاش بالاسر جنازه زنش احساس رضایت کرد. همه چی اونطوری که میخواست پیش رفته بود

ATHERIS (S1)Where stories live. Discover now