ووت و کامنت یادتون نره کیوتی ها.
پروازشون تا پکن حدود ۲ ساعت و ۳۰ دقیقه طول میکشید. اتریس با خیالی نسبتا راحت به پشتی صندلی تکیه داد و چشم هاش رو بست.
ولی ییبو که سوالی ذهنش رو درگیر کرده بود به سمتش چرخید.
_ میتونم یه سوال بپرسم؟
اتریس بدون اینکه حرکتی بکنه یا حتی چشم هاش رو باز کنه جوابش رو داد:
+ بپرس
_ خیلی خیالت راحت نیست؟ یکی از محموله های مهممون رو توقیف کردن
+ اول اینکه پیدا کردن اون اسلحه ها توی بار ابدا کار ساده ای نیست و درضمن فقط توفیقه لو نرفته. دوم اینکه کسی که داریم پیشش میریم آدمی مهمیه و آزاد کردن بار ما براش مثل آب خوردنه
_ درعوض چی بهش میدیم؟
+ باید دید چی میخواد
_ مهم نیست چی میخواد؟
+ البته ک مهمه قرار نیست این وسط ما ضرر کنیم
_ چرا نمیخندی؟
اتریس با شنیدن سوال یهویی ییبو شوکه و گیج چشم هاش رو باز کرد.
+ چی؟
_ پرسیدم چرا نمیخندی؟ با لبخند چهرت خیلی زیبا تر میشه چرا نمیخندی؟
اتریس نگاهی بهش انداخت و درحالیکه دوباره چشم هاش رو میبست جوابشو داد:
+ زندگی و اتفاق هاش باعث شده خندیدن یادم بره و البته هستن کسایی جز نزدیکانم که لبخندمو میبینن
نیشخند ترسناکی روی لب هاش نقش بست و ادامه داد:
+ ولی وقتی که روز مرگشون باشه...دیگه سوال بسه میخوام استراحت کنم
یببو که از جواب های اتریس توی فکر رفته بود، دیگه حرفی نزد و اجازه داد تمام مسیر اون استراحت کنه و خودش در افکار مختلفش غرق بشه.
به محض رسیدنشون به پکن، بیرون فرودگاه ماشینی همراه با راننده و بادیگارد منتظرشون بود. اتریس به سمتشون رفت و در جواب حرف هاشون سری تکون داد.
یارو: خیلی خوش اومدید ما شما رو به هتل محل اقامتتون میبریم و بعد از استراحت جناب منگ حتما به خدمتتون میرسن
هردوشون بعد از تحویل چمدون هاشون به بادیگارد سوار ماشین شدن و به سمت مقصد راه افتادن. ییبو با دیدن هتل گرند میلنیوم، یکی از بهترین و گرون ترین هتل های پکن دهنش باز موند که با ضربه ای که به پهلوش خورد به خودش اومد و دنبال اتریس از ماشین پیاده شد.
یارو: قربان ما براتون دوتا اتاق جدا....
+ یه اتاق
یارو: ببخشید؟
YOU ARE READING
ATHERIS (S1)
Actionعنوان: اتــــریس کاپل: ییژان (ییبو تاپ) ژانر: پلیسی - اکشـن - مافیا - هیجانی نویسندگان: ꜰᴀᴛ و ꜱʜɪᴀ افسر جوانی که ماموریت داره با نفوذ به باند آتش سرخ، اون رو متلاشی کنه اما چی میشه اگه همه چیز اونطوری که فکر میکنه پیش نره؟ اگه درست لحظه ای که میت...