part 5

482 117 25
                                    

دو شب بعد هر سه تاشون دوباره به کلاب رفتن. امیدوار بودن امشب مجوز ورود به باند رو بگیرن. چون اگر تا اخر همین هفته به نتیجه ای نمیرسیدن ممکن بود مجبور بشن پرونده رو تحویل بدن. دوباره همون جای همیشگی نشستن و بعد از گذروندن دو ساعت بلند شدن. ییبو سمت بارمن رفت و ازش صورت حساب خواست و درحالیکه توقع نداشت جمله ای که منتظرش بودن رو شنید.

+  این کلاب بخش های هیجان انگیز دیگه ای هم داره مشتاق هستید امتحانشون کنید؟

اینکه جمع بسته بود نشون میداد خوشبختانه توجهشون به هر سه تای اون ها جلب شده. ییبو چند لحظه ساکت موند و گیج به بارمن نگاه کرد باید نقشش رو خوبه بازی میکرد

_بخش های هیجان انگیز؟

+اوهوم میخواید امتحانشون کنید؟

چند لحظه مکث کرد بعد سرشو به نشونه مثبت تکون داد بارمن بعد از حساب کردن هزینه کارت خود ییبو به همراه یه کارت دیگه رو توی دستش گذاشت.

+ 7 روز دیگه ساعت 9 شب

ییبو گیج پرسید

_ پس آدرس؟

+ روی کارت هست

_ اما اینجا که چیزی نیست

+ خب پیداش کن

و بعد ییبو رو تنها گذاشت. ییبو از کلاب بیرون رفت و سوار ماشین شد. هر سه ساکت بودن و لوهان و سونگیون نگران و منتظر بهش خیره شده بودن که با داد ییبو توی جاشون پریدن.

_ بلاخره گرفتمششششش

سونگ: زهرمار عوضی قلبم ریخت....نمیتونی مثل آدم ......صبر کن چی؟ چیو گرفتی؟

_ کارت رو گرفتمش. یعنی گرفتیمش

سونگ: یسسسسس همینه

لوهان کلافه از داد هاشون دست هاش رو روی گوشاش گذاشت و بلند گفت:

+ خفه شید تا اول بریم خونه من به گوشام نیاز دارم

هردوشون با لحن جدی و ترسناک لوهان آروم نشستن و سونگیون به سمت خونه راه افتاد و ییبو هم با صدای آرومی شروع به تعریف حرفایی که رد و بدل شده بود کرد. وقتی حرفاش تموم شد لوهان لبخندی زد.

+ کار خوبی کردی خودتو زدی به گیجی برای آدرس وگرنه ممکن بود شک کنن یا حتی لو بریم

_ نگران نباش گه من کارمو بلدم

7 روز بعد

ATHERIS (S1)Where stories live. Discover now