ووت و نظر یادتون نره کیوتی ها._ لعنت به این ماشین ظرفشویی و شانس کوفتی من
لوهان درحالیکه سعی میکرد خندش رو کنترل کنه گفت:
لو: حالا شلوغش نکن دوتا دونه ظرفه دیگه
_ دوتا؟ تو به این همه میگی دوتا؟
سونگیون روی شونش زد و درحالیکه که میخندید جوابش رو داد.
سونگ: اشکال نداره بشور که فردا پس فردا تو خونه ی شوهر سر افکندمون نکنی
ییبو با حرص سمتش برگشت و با پا ضربه ای به پشتش زد
_ زهرمار
لوهان به مسخره بازی های سونگ و حرص خوردنای ییبو میخندید. سونگیون عقب عقب رفت و همین حین زبونشو برای ییبو در آورد که به کسی برخورد کرد. هول برگشت و با دیدن کسی که بهش خورده بود با ترس و صدای بلندی آب دهنشو قورت داد. ییبو با دیدن این صحنه پوزخندی زد و لب زد
_ گورتو بکن سونگ...گه
داشت فاتحه ی خودشو میخوند که با شنیدن حرف اتریس در مقابل کارش با برگ های ریخته شده و قیافه ای شبیه سکته ایا به اتریس نگاه کرد.
+ سونگ حواستو بیشتر جمع کن
ژان با بیرون دادن نفسش سونگیون رو کنار زد و به سمت یخچال رفت تا آب بخوره. بعد به سمت ییبو که متعجب از واکنش عجیبش با چشمای گشاد شده نگاهش میکرد و همزمان یه تیمه کوچک کف از دستکش سبز رنگش روی سرامیک میچکید برگشت و گفت:
+ اگه عرضه یه ظرف شستن ساده رو هم نداری بهتره انجامش ندی چون هم داری آب رو هدر میدی هم زمینو با کف دستات کثیف کردی
با این حرف ییبوی متعجب رو به ییبوی عصبی تبدیل کرد وخشم درون ییبو دوباره شعله ور شد و با حرص به ژان که با خونسردی از آشپزخونه بیرون میرفت خیره شد و بعد از کشتنش توی مغزش با پوزخند به جنازش خیره شد.
بعد از رفتن جیائو نظم کارها یکم بهم ریخته بود و خراب شدن ماشین ظرفشویی به این مشکلات اضافه شده بود. قرار بود تا درست شدن ماشین خودشون ظرف هارو بشورن و طبق قرعه ای که انداخته بودن امشب مسئولیت خطیر شستن ظرف ها به عهده ی ییبو بود.
البته که لوهان و سونگیون دلشون نیومده دی دی شونو تنها ول کنن که اون همه ظرف رو تنهایی بشوره و داشتن بهش کمک میکردن لوهان ظرفا رو آب میکشید سونگیونم با پارچه ای ظرف های شسته شده رو خشک میکرد. اما نمیتونستن دست از اذیت کردنش هم بردارن. باید اعتراف میکردن لذتی که کرم ریختن به ییبو و دیدن مود عصبیش داشت هیچ چیز دیگه ای نداشت.
لوهان و سونگیون به سختی سعی میکردن خندشون رو کنترل کنن تا ییبوی خشمگین رو درحالی که با یک پیشبند دخترونه صورتی گل گلی مشغول شستن ظرف ها بود و به خاطر خارش بینیش با عضله های صورتش کشتی میگرفت و نصف صورتش رو کفی کرده بود از اینی که هست عصبی تر نکنن.
ESTÁS LEYENDO
ATHERIS (S1)
Acciónعنوان: اتــــریس کاپل: ییژان (ییبو تاپ) ژانر: پلیسی - اکشـن - مافیا - هیجانی نویسندگان: ꜰᴀᴛ و ꜱʜɪᴀ افسر جوانی که ماموریت داره با نفوذ به باند آتش سرخ، اون رو متلاشی کنه اما چی میشه اگه همه چیز اونطوری که فکر میکنه پیش نره؟ اگه درست لحظه ای که میت...