ووت و کامنت یادتون نره کیوتی ها.
ژان همچنان نگاهش میکرد و نوشیدنیشو میخورد.
اریک: میدونم که همونطور ک من شمارو زیر نظر داشتم شماهم من رو میشناسید
ژان پوزخندی زد و بیخیال نقش بازی کردن شد
+ برام جای تعجبه که سه ماه تحمل کردید و سراغ من نیومدید
اریک: ترجیحم اینه با افرادی کار کنم که نسبت به کار کردن با من مشتاق باشن
+ جالبه
اریک: شما واقعا بهمون جذابی و باهوشی ای هستید که میگن
+ باهوش؟ چیشد که به این نتیجه رسیدید؟
اریک: روشتون برای مسخ کردن من واقعا فوق العاده بود و باید اعتراف کنم که موفق شدید شما بدون اینکه من رو از نزدیک ببینید تمام حالات و توجهات من رو میدونستید
+ این ها لازمه شروع یک مذاکره خوبه جناب والکر
اریک: دوست ندارم انقدر رسمی صدام کنی فقط اریک
+ اگه اینجوری میخواید حتما
قبل از اینکه حرف دیگه ای بزنن صدای آهنگ توی بار پیچید و کم کم زوج هایی به پیست رقص وسط سالن برای رقصیدن رفتن.
اریک نگاهی به پیست و بعد به ژان که بیتوجه مشغول نوشیدن بود انداخت.
اریک: ممکنه منو برای مدت کوتاهی توی رقص همراهی کنی؟
ژان اول خواست مخالفت کنه ولی با دیدن ییبو که با پسر کیوتی مشغول رقصیدن بود با حرصی ک فقط خودش میفهمید پیشنهاد اریک رو قبول کرد و اجازه داد با گذاشتن دستش روی کمرش اون رو به پیست رقص هدایت کنه.
قد اریک چندسانتی ازش بلند تر بود و بدن ورزیدش باعث میشد بدن ظریف و کشیده ژان به راحتی توی آغوشش جا بشه. با اینکه عمیقا از وجود دست های اریک روی بدنش اذیت بود، ولی با دیدن ییبو و اون پسر ناخوداگاه قدمی به اریک نزدیک تر شد که باعث شد دست اریک کامل دور کمرش بپیچه.
اریک: واقعا بدن ظریفی داری ژان
+ ترجیح میدم همون اتریس صدام کنی
اریک: اوه هرجور تو راحتی ولی تاثیری توی حرفم نداره
+ این ظرافت ذره ای مانع من برای رسیدن به اهداف و شکستن گردن کسایی که پاشونو از حدشون دراز تر میکنن نیست
غیر مستقیم بهش هشدار داده بود که مراقب حرف ها و رفتارش باشه و مطمئن بود انقدر باهوش هست که متوجه منظورش بشه.
ییبو همونطور که با اون پسر که به زور مجبورش کرده بود به پیست بیاد میرقصید نگاهش به دست اریک که دور کمر ژان بود، بود و با دیدن فاصله نزدیکشون احساس میکرد از درون در حال آتیش گرفتنه.

ESTÁS LEYENDO
ATHERIS (S1)
Acciónعنوان: اتــــریس کاپل: ییژان (ییبو تاپ) ژانر: پلیسی - اکشـن - مافیا - هیجانی نویسندگان: ꜰᴀᴛ و ꜱʜɪᴀ افسر جوانی که ماموریت داره با نفوذ به باند آتش سرخ، اون رو متلاشی کنه اما چی میشه اگه همه چیز اونطوری که فکر میکنه پیش نره؟ اگه درست لحظه ای که میت...