┨بوسه ی روی گونه├

156 30 12
                                    

قسمت چهل­و­نهم

نمیتونست انکار کنه جلسه با کیهوان چقدر کمک کننده بود، اما هیچوقت مردی به ازاردهندگی اون تو زندگیش نبود. اگر کسی به جونگین میگفت که کیهوان فقط زندگی میکنه که روی اعصابش بره ممکن بود باور کنه چون اون یادش نمیرفت کیهوان چطور همیشه پوزخند میزد.

حیله­ی مورد علاقه­ی کیهوان برای ازردنش این بود که –نقش- امگاش رو براش بازی میکرد و صدای کیونگسو رو تقلید میکرد، ‌با همون صدایی که همیشه کیونگسو جوابش رو میداد.

-من باید بهش قوانین اصلیمونو یاداوری میکردم و یه دونه جدید میذاشتم که به خودش صدمه نزنه اما اون هنوز..

-اگه من کار اشتباهی کنم، من تنبیه میشم.

-اما این برای خوبی خودشه! اون درباره ی همه چیز بی احتیاطه و من باید براش کاری

-من حتی اگه ترسیده باشم باید خودم نگه دارم. من نمیتونم بزارم اون اینو ببینه-من نمیتونم بزارم احساساتمو ببینه. من نمیتونم بزارم الفا منو ضعیف ببینه درحالی که نمیتونم قوانینو اجرا کنم

-این دلیله که اون همیشه سرخود کار میکنه؟ مثل اولین باری که اومدیم دفتر و به اتاق سوهیانگ شی رفت حتی فکر اینکه اون

-من نمیتونم الفام رو خجالت زده کنم. مردم دارن نگاه میکنن. من باید قوی باشم.

-این دلیله که وقتی چیزی اشتباه میشه، همیشه میخواد تنبیهش کنم ؟ اما من هیچوقت اونو برای چیزایی که زیر دست کیم زجر کشید تنبیه نمیکنم! تقصیر اون نبود. اون اصلا بهم اعتماد داره؟

-من با رام شدن کسی دیگه ای به الفام خیانت کردم

-اون خیانت نبود...

-من باید تاوان اشتباهاتمو بدم. اگه بتونم تنبیه خوبی بگیرم شاید الفام دیگه ازم عصبی نباشه، وگرنه اون ممکنه

-من اهمیتی نمیدم!

-اون ممکنه نگه داشتن منو..

-البته که نگهش میدارم! من بهش نیاز دارم! و من بهش گفتم برای هرچیزی که زمان جداییمون اتفاق افتاده تنبیهش نمیکنم

-چرا منو تنبیه نمیکنه؟ نکنه من حتی ارزش تنبیهشو ندارم؟

-نهه، بخاطر اینکه نمیخوام بهش صدمه بزنم. قطعا نه برای چیزی که تقصیر من بوده نه اون! من اهمیتی

-واقعا به چیزی که افتاد اهمیت نمیدی؟

کیهوان جوابا و دیالوگای یکنواختشو بعنوان کیونگسو قطع کرد و یکدفعه سوالی پرسید که ساکتش کرد.

جونگین به چشمان روانشناس خیره شد و گفت: اهمیت میدم ولی من..

-تو؟

"CLAIMED" [Complete]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora