(part 72) LOVE

92 7 1
                                    

*Smut*
Woman: harry styles
XXX.XXX.XXX
بعد از چند دقیقه اومدم توی خونه ولی نتونستم خودم رو به اتاق هری برسونم. فقط توی نشیمن روی یه مبل تک نفره نشستم و سرمو با دستام گرفتم.

من الان به یه ذهن خالی نیاز دارم.

/مگان؟

صدای هری منو به خودم اورد.

/تو اون بیرون اصلا حالت خوب نبوو و کوین هم نزاشت بیام پیشت. باز اون عوضی چیکار کرده؟

/هری.

صدام میلرزید. من چه مرگمه؟ سرمو گرفتم و محکم فشار دادم.

/ مگان اروم باش.

اروم ساق دستامو گرفت و پیشونیمو بوسید

/منو ببین. منو نگا کن.

وقتی نگاهش کردم حس میکردم هم ارومم و هم عذاب وجدانم هزار برابر شده.

/چی شده عزیزم؟

/خیلی چیزا...

"""""""""""""

بعد از تعریف کردن همه ماجرا با هری رو تختش دراز کشیدم. تخت کنارم فرو رفت. چشای سرخمو باز کردم و شونه های پهن و مردونشو دیدم که پشت به من نشسته بود. اروم دستمو سمتش دراز کردم و روی پهلوی ماهیچه ایش کشیدم.

/هری.

/بله؟

برگشت سمتم. اون دوتا جنگل وحشی روی صورتش داره.

/من ناراحت نیستم از انتخابم. ولی عذاب وجدان دارم.

/من نمیخوام اون اتفاقی که برای مامانت افتاده برا تو هم بیوفته.

/قرار نیست اون اتفاق دوباره بیوفته. تو اینجایی... ازم مراقبت میکنی.

صداهامون اروم بود. با جمله اخرم لبخند کوچیکی روی لباش نشست.

/ما برای هم اینجاییم. وگرنه هرکدوممون هزارتا دلیل برای خودکشی داشتیم.

ارومتر از قبل ادامه دادم. یکم نگاش کردم و بعد از چند ثانیه اب نباتی که بهم داده بود تا با خوردنش فشارم رو بالا بیارم رو وارد دهنم کردم و پا شدم رفتم سمت دیوار شیشه ایش.

خودمو بغل کرده بودم و به بیرون نگاه میکردم. حس کردم دوتا دست اروم پهلو هامو گرفت و منو به یه بدن تخت چسبوند.

لبخند کمرنگی زدم و چشامو بستم. حس لباش روی گردنم عجیب بود. اروم بوسه های خیس و چسبناک و طولانیی روی گردنم میزاشت و پهلوهامو گرفته بود.

شاید این خیلی یهویی باشه ولی من اماده هر کاریم که اون بخواد.

اروم چوبه ابنباتمو گرفت و از دهنم بیرون کشید و یه گوشه پرت کرد. برگشتم سمتش. چشماش عین تیکه های زمرد برق میزدن. روی انگشتای پام بلند شدم و لبامو به لبای صورتی و نرمش چسبوندم.

Girl of the darknessWhere stories live. Discover now