"58"

22K 1.8K 3.1K
                                    


💚با انرژی وارد شوید💙

لویی:هنوزم نمیفهمم چرا نایل نمیتونه همراه ما بیاد...

لویی برای هزارمین بار زیرلب غر زد همونطور که تلاش میکرد کلاه نایل رو روی موهاش ثابت نگه داره...

ماری نگاه کوتاهی با هری رد و بدل کرد و بعد سمت لویی قدم برداشت و دست هاش رو از روی کلاه کنار زد...

ماری:به همون دلیلی که بیشتر از هزار بار برات توضیح دادم لویی...

لویی کلافه چشم هاش رو چرخوند و اجازه داد تا ماری کلاهش رو درست کنه...

لویی:موضوع اینجاست که اصلا نمیتونم دلیلت رو درک کنم ماری...خب مگه چه اتفاقی میفته اگه پدرت بفهمه شما دوتا باهمین؟...اصلا چیکار میتونه بکنه؟...بالاخره که باید یه روزی بهش بگین...

ماری ابروهاش رو بالا انداخت و یقه ی بلوز آبی رنگ لویی رو مرتب کرد...

ماری:البته که یه روزی بهش میگیم...اما اونروز امروز نیست...چون اگه بفهمه من و نایل باهمیم و میخوایم با هم بریم مسافرت احتمالا تصمیم چندان جالبی نمیگیره...

لویی گوشه ی لبهاش رو کج کرد و غرغر کرد...

لویی:تو همین الانش هم تقریبا داری با پنج تا پسر زندگی میکنی...انوقت از نظر بابات فقط نایل خار داره؟...

ماری خندید و سیلی آرومی به گونه ی لویی زد و بعد ازش فاصله گرفت تا یکبار دیگه چمدونش رو چک کنه...

ماری:اصلاحش کن لویی...من دارم با پنج تا پسر زندگی میکنم که چهارتاشون گی هستن...واقعا باید نگرانش باشم؟...

لویی پشت سر ماری شکلکی در آورد و با نارضایتی به لباس هایی که تنش کرده بود نگاه کرد...

لویی:گاد...برای چی مجبورم میکنین این لباسای مزخرف رو بپوشم؟...

نایل:هی...به لباسای من نگو مزخرف...

نایل گفت درحالی که با بیخیالی سیب توی دستش رو گاز میزد و وارد اتاق میشد...پروازش چند ساعت دیگه بود و بنابراین برای حاضر شدن زیاد وقت داشت...

ماری:مزخرف باشن یا نباشن باید بپوشیشون لویی...من میخوام احساس کنم نایل همراهمه...خودش که نیست حداقل لباساش باشن...

لویی ابروهاش رو بالا انداخت و پوکرفیس به نایل که گونه ی ماری رو میبوسید نگاه کرد...

لویی:فقط خدا کنه به همین لباساش راضی بشی از من کار دیگه ای نخوای...

هری با لبهای بسته خندید و سمت لویی قدم برداشت...شال گردنی که توی دست هاش بود رو دور گردن لویی انداخت و پیچیدش...

صورتش رو جلو برد و چندتا بوسه ی ریز روی لبهای لویی گذاشت و با سرانگشت شستش چونه ش رو نوازش کرد...

Always You [L.S] ~ By Miss XWhere stories live. Discover now