نونیا سلام...
قبل از اینکه بریم سراغ چپتر جدید من سنگامو با شما وا بکنم...
ببینین اون ستاره پایین صفحه رو میبینین؟؟؟انگشت کردن اون کار یه ثانیه ست خب؟؟؟
اونوقت شما به چه علت انگشتش نمیکنین؟؟؟
جدی میگم گایز چپتری که حداقل دوهزارتا سین میخوره ارزش ووت دادن نداره؟...من اون همه وقت میذارم برای نوشتن بعد شما یه ووتم سختیتون میاد؟؟؟...
از این به بعد هرچه زودتر ووت های چپتر از 600 رد بشن چپتر بعدی هم زودتر آپ میشه دیگه خودتون میدونین😑
منو عصبانی میکنین منم خبیث میشم کار میدم دستتون😒
حالا هم برین قسمت جدید رو بخونین...کامنتم یادتون نره که مثل ووت از واجباته...
آب قند و دستمالم ببرین😑
Song for this chapter:
Zayn__dusk till down
**********
لیام:زین...زین بیبی به من نگاه کن...من اینجام باشه؟؟؟...همه چیز خوبه...
ماری:لعنتی...لعنتی زین چشمات رو باز نگه دار...به من نگاه کن زین...خدای من تریس یه کاری کن...
تریس:نمیتونیم اینجا براش کاری انجام بدیم ماری...گلوله خیلی عمیق رفته درآوردنش ریسک داره...
لیام:لعنتیا یه کاری انجام بدین اون داره میمیره...داره میمیره...
ولیحا:داداش زین توروخدا...توروخدا چشمات رو باز کن...
ماری:جاستین ولیحا و لینزی رو ببر توی اتاق و پیششون بمون...همین الان...
لکسی:برایان لطفا یه کاری بکن...اون اصلا حالش خوب نیست...
برایان:دارم تلاشم رو میکنم لکسی...ولی گلوله لعنتی خیلی عمیق رفته و اون همین الانشم خون زیادی از دست داده...ما نیاز داریم برسونیمش بیمارستان قبل از اینکه دیر شه...
لیام:نمیذارم برات اتفاقی بیفته عشق...من کنارتم...دوستت دارم زین...صدام رو میشنوی؟دوستت دارم...
انسل:تریس میدونی که توی این شرایط نمیتونیم زین رو برسونیم بیمارستان...پس لطفا همینجا انجامش بده باشه؟...من میشناسمت تو قبلا هم انجامش دادی...میتونی گلوله رو بیرون بکشی...
تریس:انسل این...این واقعا ریسک داره لطفا...من...
نایل:لویی اینجاست...
و نگاه همه سمت پسر چشم آبی که توی چهارچوب در ایستاده بود و نگاه خیره و وحشت زده ش رو به اون جسم آشنا و زیبای غرق خون دوخته بود چرخید...
![](https://img.wattpad.com/cover/103610797-288-k839721.jpg)
STAI LEGGENDO
Always You [L.S] ~ By Miss X
Fanfictionهری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو...