"118"

20K 2.2K 7.1K
                                    

سلام گایز...

قبل از اینکه بریم سراغ چپتر جدید میخوام یه چندتا جمله بگم(البته اگه تو چنل باشین خوندین حرفامو)

بحث درمورد طولانی بودن یا کوتاه بودن چپترهاست...اینجوری شده که یه عده به بهونه اینکه چپترهای طولانی خسته کننده ن کامنت نمیذارن و این حرفا...

و اگه به چپتر قبل یه نگاه بندازین کاملا متوجه این موضوع میشین...میخواستم بگم چپترهای طولانی که من مینویسم رو میشه به دو یا سه قسمت تقسیم کرد و جدا جدا اپ کرد ولی من تا امروز کامل آپشون کردم چون به نظرم کار جالبی نیست یه ماجرا رو توی سه چپتر بنویسی...

ولی فقط خواستم بگم اگه واقعا شما فکر میکنین چپترهای طولانی خسته کننده ن و اگه تقسیم بشن بهتره منم همینکار رو انجام بدم...

و اگه دلتون میخواد همین روند چپترهای طولانی ادامه داشته باشه پس لطفا تنبلی نکنین و اون انرژی که من برای تایپ میذارم رو بهم برگردونین...

من تو هفته قبل با فاصله سه روز دوتا چپتر آپ کردم که دلم میخواست این روند رو ادامه بدم ولی واقعا اون بازخوردی که میخواستم رو نداشت...

دیگه تصمیم به عهده شماست...من بعد از این چپتر تصمیم میگیرم که روند رو تغییر بدم یا نه...

حالا بریم سراغ چپتر جدید❤

Song for this chapter:

Isak danielson__Always

**************

یک هفته بعد...

از دادگاه دوم هری و حکمی که برای سایمون و دن صادر شده بود دستگیریشون و تمام اون اتفاق ها یک هفته میگذشته...

هفته ی اول فرصت دو هفته ای که قاضی بهشون داده بود به سرعت برق گذشته بود و حالا تنها یک هفته فرصت براشون باقی مونده بود...

سایمون و دن بیست و چهار ساعت بعد از بازجویی بی نتیجه شون طبق قانون آزاد شده بودن به شرط اینکه از کشور خارج نشن و توی دادگاه بعدی برای دفاع از خودشون حضور داشته باشن...

البته جست و جوی پلیس برای پیدا کردن مدارک کماکان ادامه داشت اما حقیقت این بود که هرچقدر بیشتر میگشتن کمتر پیدا میکردن...

تمام حساب های بانکی طبق تاریخ سرقت ها چک شده بودن اما هیچ مبلغ بزرگی که شباهتی به پول های سرقت شده داشته باشه طبق اون تاریخ ها به حساب هیچکدومشون واریز نشده بود...

مدارک معاملات مواد مخدر و اسلحه هم همینطور...درواقع پلیس تمام زندگی سایمون و دن رو طی این دو هفته زیر و رو کرده بود ولی عملا هیچ مدرکی مبنی بر این معاملات وجود نداشت...

و تمام این نتایج پوچ دست به دست هم داده بودن تا روز به روز ناامیدی بیشتر و بیشتر توی ذهن جنسن جای خودش رو باز کنه...

Always You [L.S] ~ By Miss XDonde viven las historias. Descúbrelo ahora