"60"

22.5K 1.9K 5.4K
                                    

😂با لبخند وارد شوید😂

مرسی از تمام کامنتای قشنگی که برام میذارین😍

لاو یو💚💙

*****

زین:گاد...من از درخت کریسمس متنفرم...حتما باید بخریمش؟...

زین برای هزارمین بار غرغر کرد و تلاش کرد تا نظر بقیه رو راجب خریدن درخت کریسمس عوض کنه...

لویی با ذوق و شیفتگی یکی از عروسکای  کوچیک و کیوت بابانوئل رو از روی قفسه های چوبی فروشگاه برداشت و خندید...

لویی:خفه شو زین...این کریسمسه و ما حتما یه درخت کریسمس میخریم...

هری گوی بلورین برفی که توی دستش بود رو بین انگشت هاش چرخوند و به لویی نزدیک شد...به عروسک توی دست های لویی نگاه کرد و با لبخند زیرگوشش زمزمه کرد...

هری:ازش خوشت میاد؟...

لویی خندید و عروسک رو جلوی صورت هری تکون داد...

لویی:خیلی کیوته...فکر میکنم تو وقتی پیر بشی این شکلی میشی...

هری ابروهاش رو بالا انداخت و چشم هاش رو برای لویی گرد کرد...

هری:واقعا ازت ممنونم...

زین از پشت سر بینشون سرک کشید...

زین:به نظر من که هری بیشتر به کرمپوس شباهت داره تا بابانوئل...

لویی شکلکی تحویل زین داد و با آرنج سقلمه ی محکمی به شکمش زد...

لویی:خفه شو دوست پسر خودت شبیه کرمپوسه...

لیام از طرف دیگه ی فروشگاه اعتراض کرد...

لیام:هی...چرا منو قاطی میکنین؟...

لویی خندید و شونه هاش رو بالا انداخت...مجددا نگاهش رو سمت هری چرخوند و به گوی برفی توی دست هاش خیره شد...

لویی:خدای من نگاهش کن هری...این خیلی خوشگله...

هری لبخندی زد و به آرومی کلید زیر گوی رو کوک کرد و اجازه داد تا صدای موزیک قشنگ و آرومش فروشگاه رو پر کنه...

هری:همیشه عاشق اینا بودم...

لویی با لبخند گوی رو از دست های هری گرفت و به ریختن آروم دونه های سفید برف روی درخت داخل گوی چشم دوخت...

لویی:این خیلی قشنگه...

هری با لبخند شیرینی پیشونی لویی رو بوسید و زمزمه کرد...

هری:پس میخریمش...

لویی با ذوق خندید و روی پنجه ی پاهاش ایستاد تا گونه ی هری رو ببوسه...

این اولین خرید کریسمسش بود...یعنی اولیش که نه...در واقع اولین خرید کریسمسی که لویی داشت توی حافظه ی خالیش ثبت میکرد...

Always You [L.S] ~ By Miss XWaar verhalen tot leven komen. Ontdek het nu