نونیا😐😐😐
شما که کامنت گذاشتن بلدین پس کونتون میخاره که منو عصبانی میکنین؟😐😐
یعنی حتما من باید تصمیم بگیرم داستان رو ادامه ندم که شما انگشتتون رو حرکت بدین؟😐😐
از این به بعد تنبلی کنین با خشم من مواجه خواهید شد دیگه خود دانین😐
یچیزی خواستم بگم اینکه اگه ممکنه این قسمت رو با یه آهنگ ایرانی گوش کنین...
یه آهنگ به اسم "معذرت" از شهاب مظفری که حقیقا هرکسی که گوش داده گفته این آهنگ کلمه کلمه ش برای الویز یو خونده شده...
پس اگه ممکنه حتما بهش گوش کنین...
و اینکه نونی بازی درنیاری و کامنت و ووت یادتون نره تا منم نونی بازی درنیارم و زود آپ کنم ایح....
***********
Louist91 just shared a post:
![]()
¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra. نگاه سرد و بی روحش روی صفحه ی گوشی خیره موند...
روی مستطیل روشن و خالی از احساسی که بی رحمانه اون تصویر تلخ رو به رخ چشم هاش میکشید...
لبخند تلخ و کم جونی کنج لبهای خشک و بی رنگش نقش بست...
گوشی رو روی تخت انداخت و سرش رو بالا گرفت...نگاهش رو دور تا دور اتاق چرخوند...
اتاقی که اینچ به اینچش پر شده بود از عکس های بزرگ و کوچیک اون پسر چشم آبی و زیبا...
بی اراده و بی دلیل آروم خندید و با ناخنش زخم تازه خشک شده ی روی مچ دستش رو کند...سرش رو کمی کج کرد و بلندتر خندید...
نگاهش روی بالش سرد و خالی کنارش ثابت موند...همون سمتی از تخت که دیگه گرمایی نداشت...
خنده در ثانیه ای روی لبهاش خشکید و لب هاش درست مثل یه پسربچه ی پنج ساله به سمت پایین انحنا پیدا کردن...
چرا اون دیگه اینجا نبود؟...کجا رفته بود؟...
آروم از روی تخت بلند شد و کف پاهای بی جونش رو روی پارکت های سرد گذاشت...
قدم های سست و آرومش رو به سمت دستشویی هل داد و سرانگشت هاش رو روی عکس هایی که به دیوارها چسبونده بود کشید...
![](https://img.wattpad.com/cover/103610797-288-k839721.jpg)
ESTÁS LEYENDO
Always You [L.S] ~ By Miss X
Fanficهری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو...