یه سر و دوتا دست کوچیک کنارش جلوی میزش ظاهر شد.
"دد." پسرش روی نوک پاهاش ایستاده بود تا ببینتش و توجهش رو از کارش برگردونه. "میتونیم الان عمو دودو رو ببینیم؟"
تئو تازه از مدرسه برگشته بود و خوراکیای توپیشو تموم کرده بود اما هنوز کوله پشتی پوکمونش تنش بود.
"بله"، بدون لحظهای شک جواب داد. کشوی میزش رو باز کرد و تبلتش رو بیرون کشید تا فقط نالهی پسرش رو بشنوه.
"نه، اون نه. خوش نمیگذره."
قسمتیش تقصیر خودش بود. میدونست به زودی حوصلهی بچهاش از فقط ویدیو کال کردن سر میره.
"ددی گفت میتونی زنگ بزنی عمو دودو تا بیاد."
"تئو-یا" پشت گردنش رو خاروند، در حالیکه به یه بهونه فکر میکرد. "عمو سرش شلوغه."
"اوه، عمو بک گفت سرش شلوغ نیست چون عمو یودا هم همینو گفته."
میدونست اما مدتی میشد که با کیونگسو صحبت نکرده بود. نمیخواست ازش بخواد بیاد اونجا و باعث بشه فکر کنه داره ازش استفاده میکنه. بعلاوه اون یه نقشه داشت اما تا اخر هفته اجرا نمیشد.
"دد، لطفا." پسرش با یه لب و لوچهی اویزون قدرتمند التماس کرد. پسر میدونست اون نقطه ضعف پدرشه.
"اوکی اما اخر هفته چی؟ فقط چند روز دیگه." مطمئن نبود معامله حالا کافی باشه.
"نه."
"باشه."
پس بجاش گوشیش رو برداشت و شمارهی بکهیون رو گرفت. "واقعا میخواد ببینتش."
"نمیتونم ببرمش. سرم شلوغه." پسر عموش جواب داد.
"گفتی تا اخر هفته وقتت ازاده."
"برنامهها عوض شدن اما میبرمش اگه اهمیت ندی که منو چانیول سکس داشته باشیم ج_"
"بیخیال"
"اوکی، کول. بای!"
به جونگده زنگ زد، اخرین راه حلش برای اون لحظه هم رد شد.
"چرا خودت نمیبریش؟" پسر عموش بجاش پرسید.
"من" مکث کرد "سرم شلوغه؟"
"برای دیدن دوست پسرت سرت زیادی شلوغه؟"
"پسرت هفتههاست داره درخواست میکنه؟ نمیتونی از یه روز یا سه ساعت چشم پوشی کنی؟"
چرا جونگده سعی میکرد باعث بشه در این باره احساس گناه کنه؟ اون سرش شلوغ بود و همه میدونستن.
"نمیخوام اینو بگم اما، این فاصلهای که دارین، چیزیه که باعث بهم زدن اکثر زوجها میشه. تو دیگه زیاد حرف نمیزنی، درست میگم؟"
"نه خیلی"، جونگین تایید کرد "به سختی."
"پس بهتره همین الان تمومش کنی بجای اینکه اون رو بلاتکلیف نگه داری. از منتظر موندن خسته میشه. اگه برنامه داری رابطهات رو نجات بدی، یکاری در راستاش بکن."

YOU ARE READING
taeoh's plan
Fanfictionکاپل اصلی: کایسو ژانر: رمنس، زندگی روزمره، فلاف و شاید کمی اسمات. نویسنده: kissoohae مترجم: blue side خلاصه: تئو نمیفهمید وقتی بابایِ گندهاش ساکت و یجوریه، چجوری اونو حامله شدن. اغلب پدرش رو در حالی گیر مینداخت که داشت از پنجرهی اشپزخونه، همسایه...