ساعت از ۹ شب گذشته بود و جونگین هنوز خونه نبود. بکهیونم از اون طرف، برنگشته بود هرچند سگ کورگی هنوز داشت اطراف حیاط میدوید.
در حالی که دوتاشون داشتن کارتون نگاه میکردن، تئو داشت به ارومی روی پای کیونگسو سر تسلیم برای خواب فرود میاورد. کیونگسوباید به جونگین زنگ میزد اما شمارهاش رو نداشت شاید باید به زنگ زدن به برادرش و پرسیدن شمارهی جونگین از بکهیون فکر میکرد.
یه ماشین توی خیابون ایستاد و تئو، صدای اشنای موتور ماشینشون رو شنید، از مبل پرید پایین و به سمت در ورودی دوید. "ددی! ددی! ددی!"
این منظره که پسر با صبوری در حالی که به در نگاه میکرد، منتظربود باعث شد کیونگسو لبخند بزنه. همینکه در باز شد، تئو در حالی که داد میزد پیتزا، به پای پدرش چسبید.
"تو بیشتر از اینکه برای خونه بودن ددی هیجان زده باشی برای پیتزا داشتن هیجان زدهای؟" جونگین گفت و هنوز از حضور کیونگسو ناآگاه بود.
جونگین دولا شد تا تئو رو با یه دستش بغل کنه. "دلت برام تنگ شده بود؟"
"دلم برات تنگ شده بود، دد."
شنیدن اینکه جونگین نرمال صحبت میکرد برای کیونگسو تازه بود. بدون نگرانی و بدون استرس.
"خوب رفتار کردی؟"
کیونگسو از روی مبل بلند شد. "تئو پسر خوبیه."
مثل دیروز وقتی از وجود کیونگسو مطلع شد قیافهاش و مدل صحبتش در ثانیه عوض شد. "س- سلام." جونگین با نگاهش اطراف رو برای ادمی که انتظار داشت ببینه جستجو کرد. "بکهیون- بکهیون کجاست؟"
"اوه داستانش خنده داره" کیونگسو برای از بین بردن تنش جو خندید. "برادر ناتنیم بکهیون رو لحظهای که هم رو دیدن عاشق خودش کرد."
"تئو رو.. ول کرد؟"
"من اینجا بودم پس چیز خوبیه، درسته؟" لبخندش یه اخم دریافت کرد. "اوکیه. هیچ اتفاق بدی نیفتاد."
ناراحتی داشت شروع میکرد تا جونگین رو استرسی کنه پس کیونگسو در حینی که عذر میاورد که میخواد پیتزا رو گرم کنه، جعبهاش رو از دست جونگین گرفت و به سمت اشپزخونه رفت.
تئو به خاطر این ایده به وجد اومد.
اما جونگین درحالی که نگران بود تئو رو به نشیمن برد. صدای جونگین پایین بود اما کیونگسو از اون نقطه میتونست جواب تئو رو بشنوه.
"با یه اقای دیگه رفت" تئو گفت. "نمیدونم. اقای دودو برام غذا پخت و ما خوراکی خریدیم."
اینکه کیونگسو با وجود اصرار جونگین با همون شخصیت عصبی و خجالتیش، برای اینکه باید مدتی بمونه و بهشون بپیونده، میموند اکوارد و معذب کننده نبود.

YOU ARE READING
taeoh's plan
Fanfictionکاپل اصلی: کایسو ژانر: رمنس، زندگی روزمره، فلاف و شاید کمی اسمات. نویسنده: kissoohae مترجم: blue side خلاصه: تئو نمیفهمید وقتی بابایِ گندهاش ساکت و یجوریه، چجوری اونو حامله شدن. اغلب پدرش رو در حالی گیر مینداخت که داشت از پنجرهی اشپزخونه، همسایه...