KING of the sin's LAND

14 _ My rebellious princess

تو ورودی شرکت منتظر بود تا راننده اش ماشین رو از پارکینگ بیاره که ناگهان *مرسدس بنز میباخ قرمز رنگی که سقف کروکش خوابیده بود جلوی پاش ایستاد

پسری که پشت رول نشسته بود نگاهش رو به نامجون داد و بعد از باد کردن و ترکوندن ادامس بادکنکی تو دهنش گفت

- نظرت راجب یک سواری چیه؟

نامجون نگاه گذرایی به پسر زیبایی که پشت رول نشسته بود انداخت و اون واقعا زیبا بود

موهای مشکی نسبتا بلندی که گردنش رو پوشونده بودن.. چشم های درشت و کشیده مشکی رنگش که واقعا گیرا و خیره کننده بودن... لب های سرخ و درشتی که بدجور هوس انگیز بنظر میرسیدن کامل کننده پرتره روبروش بودن

پسرک بی نقص بود و نامجون میتونست به جراعت بگه که زیباترین پسری بود که تو عمرش دیده بود طوری که اگه توی سینزلند و سرزمین انسان ها نبود میتونست بگه که پسرک قطعا یک اغواگره

دست هاشو روی درماشین گذاشت و تو صورت پسرک خم شد

- نظرت راجب این چیه پرنسس.. من سوار ماشین خشگل تو و تو مشغول سواری رو دیک من؟

پسرک بی پروا از فاصله نزدیکشون استفاده کرد و بوسه سریعی رو به لب هاش زد

- البته ددی

نامجون به ارومی دستش رو روی تن عروسک تازه اش کشید و تو یک حرکت ناگهانی جین و نامجون هردو تو ون نامجون بودن

نامجون تلپورت کرده بود

جین درحالی که دست و پاهاش بسته شده بود و پایین ون و روبروی پاهای نامجون نشسته بود و حرصی زبونش رو روی لب هاش میکشید

خوب مردش رو میشناخت و میدونست که سرکشی در برابرش فایده ای نداره

بخاطر شخصیت هوس ران و مطرح نامجون بود که ملاقاتشون رو اینطور جلوه کرده بود. به هرحال مردش کم کسی نبود و شاید بهتره باشه بگذریم از اینکه از شش پنجره تو ساختمون های اطراف، هدف اسنایپر های کار ‌کشته بود

نامجون با پوزخند غلیظی که روی لب هاش نقش بسته بود دست های جین که از‌جلو بهم بسته شده بودن رو بالا اورد و تو یک وجبی صورت پسرک لب زد

- یعنی درتی گایز انقدر بهم ارادت دارن که بلادی رو دنبالم فرستادن..؟ تحسین برانگیزه!

عصبی تند تند لب زد و پسرک در جواب فقط سکوت کرد

درتی گایز اسم یک باند بزرگ و کلاپ نایتی بود که هفته گذشته یک اتفاق کوچیک توش افتاده بود

یکی از اون انسان های حرومزاده هایی که در درگاه پادشاه جهنم از هیچی کمتر بودن؛ سعی کرد چیزی که متعلق به نامجون بود رو لمس کنه حس کنه و ازش لذت ببره

البته که اون موجودات ناچیز و نفرت انگیز هیچی از جایگاه و شخصیت حقیقی نامجون نمیدونستن